به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598؛ صحبت از حملهی نظامی به ایران در بیش از سه دههی گذشته آنقدر تکرار شده که دیگر از نخنماترین ادبیات موجود در فضای بینالمللی علیه کشور ما به حساب میآید. دیگر نه در داخل و نه در خارج از ایران کسی این تهدید و اینگونه خط و نشان کشیدن را جدی نمیگیرد.
هرچند که طرف آمریکایی بارها از «روی میز بودن گزینهی نظامی» دم زده و صهیونیستها هم طبق عادت دیرینهشان مرتب به جمهوری اسلامی چنگ و دندان نشان داده و میدهند، اما بسیاری از سیاستمداران غربی و تئوریسینها معتقدند که اساساً حملهی نظامی به جمهوری اسلامی از جانب هر که باشد، به قدری هزینهبر است که باید عطای آن را به لقایش ببخشند. جالب آنکه همانهایی که از روی میز بودن گزینهی نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران دم میزنند، خودشان در تواناییشان برای ضربه زدن به ایران تردید جدی دارند. تا آنجا که مقامات آمریکایی بارها به صهیونیستها هشدار دادهاند که هرگونه حمله به ایران میتواند عواقب وحشتناکی برای رژیم صهیونیستی داشته باشد. ژنرال «مایکل هایدن» -مدیر پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) - چندی پیش به ارزیابی توان اسرائیل برای حمله به ایران پرداخت و تأکید کرد که: «بر این اعتقادم که اسرائیل نه میتوانسته و نه خواهد توانست اقدام به حملهی هوایی علیه ایران کند، زیرا توانایی این عملیات را ندارد.»۱ بهواقع این موضعگیری از جانب مدیر سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا در زمان بوش پسر، از آنجا حائز اهمیت است که یقیناً هایدن با توجه به جایگاه امنیتی خود، درک درست و واقعبینانهای از توان نظامی رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران داشته و با این شناخت، صهیونیستها را از هرگونه حمله به ایران برحذر داشته است.اما به نظر میرسد که این تنها اسرائیل نیست که توان حمله به جمهوری اسلامی را ندارد و اساساً هزینهی گزاف حمله به ایران برای هیچ کشوری -حتی ایالات متحده- مقرون به صرفه نیست. در ادامه اجمالاً به ذکر دلایل اثبات این ادعا پرداخته میشود: دلایل نرم
امروز در روابط بینالملل پرستیژ و تصویری که از یک کشور در میان افکار عمومی ساخته میشود، اهمیت بسزایی دارد و در شرایطی که هر روز اهمیت قدرت نرم بیشتر میشود، عدم برخورداری از پرستیژ کافی میتواند ضربهای جبرانناپذیر بر حیثیت یک کشور باشد. با این رویکرد به نظر میرسد که حملهی احتمالی آمریکا به جمهوری اسلامی جایگاه این کشور را در افکار عمومی جامعهی جهانی با مخاطراتی بیش از پیش مواجه سازد.
مقابله با افکار عمومی جامعه جهانی
در آمریکا نیز نظرسنجیها نتیجهای بهتر از این را به سیاستمداران کاخ سفید نشان نمیدهد. مطابق این نظرسنجیها، مردم ایالات متحده معتقدند که در صورت درگیری نظامی ایران و اسرائیل، آمریکا باید از ورود به جنگ اجتناب کند و وارد هیچگونه تقابل نظامی با جمهوری اسلامی نشود.۵
با توجه به اهمیت رو به تزاید افکار عمومی در قرن اخیر، تقابل با افکار عمومی داخلی و بینالمللی، هزینهای گزاف برای دولتها محسوب میشود و به همین دلیل دولتها ترجیح میدهند زیر بار این هزینه نروند.
تقابل با جهان اسلام
اوباما از زمانی که بهعنوان رئیسجمهور آمریکا برگزیده شد، حداقل در ظاهر، یکی از اهداف خود را بازسازی روابط ایالات متحده با جهان اسلام بیان کرده و کوشیده تا گامهایی را هم در این خصوص بردارد. او در سخنرانی چهارم ژوئن ۲۰۰۹ خود در شهر قاهره نیز بر این مسأله تأکید کرد. با این نگاه، حملهی نظامی احتمالی به ایران گامی به عقب برای آمریکا محسوب میشود و میتواند با توجه به جایگاه جمهوری اسلامی در جهان اسلام، مناسبات آمریکا با کشورهای اسلامی را ویران کند و احساسات ضد آمریکایی را در نقاط مختلف دنیای اسلام برانگیزد.۶
دلایل نیمه سخت
هزینه اقتصادی
یکی از مهمترین عواملی که حمله به ایران را برای ایالات متحده غیر مقرون بهصرفه میکند، وضعیت اقتصادی این کشور است. آنطور که مقامات ایالات متحده مدعی هستند، آمریکا در حال عبور از «بحران اقتصادی خانمانبرانداز» است. حال در شرایطی که هزینههای سنگین جنگ در عراق و افغانستان هنوز به پایان نرسیده، اقتصاد آمریکا توان پرداخت هزینههای جنگ جدیدی را ندارد. رئیسجمهور آمریکا نیز در یکی از سخنرانیهای اخیر خود تلویحاً به این موضوع اشاره کرده و یکی از دلایل عدم دخالت آمریکا در سوریه را وضعیت اقتصادی کشورش برشمرده است.۸ هرچند این سخنان اوباما دربارهی جنگ احتمالی علیه سوریه بوده، اما بهخوبی نشان داده که سران کاخ سفید دریافتهاند توانایی اقتصادی ورود به جنگ جدیدی را ندارند. البته پیش از این هم برخی اندیشکدههای آمریکایی در مورد احتمال وقوع شرایط وخیم اقتصادی در صورت حملهی نظامی به ایران هشدار داده بودند.۹ لذا به نظر میرسد در داخل آمریکا این اتفاق نظر وجود دارد که جنگهای ایالات متحده در عراق و افغانستان فشار بسیاری بر بودجهی این کشور وارد ساخته که صرف هزینه برای جنگ جدید را ناممکن میسازد.۱۰
بحران انرژی
دلایل سخت، اصطلاحاً دلایلی هستند که ناظر بر استفاده از قدرت نظامی بوده و ضربات مالی و جانی برای دشمن باقی میگذارد. در این یادداشت دلایل سخت در مقابل دلایل نرم استفاده شده که بیشتر بر جنبههای فرامادی حملهی نظامی تأکید دارد.
هدف قرار گرفتن پایگاههای آمریکا
ایران همچنین میتواند ناوها و کشتیهای جنگی آمریکا در خلیج فارس و دریای عمان را با موشکهای ضد کشتی (anti-ship missile) هدف قرار دهد. به گفتهی منابع غربی ایران حتی توان آن را دارد که منافع آمریکا در اقیانوس هند، خلیج عدن و دریای سیاه را با مخاطرات جدی مواجه سازد و از آن مهمتر، ایران میتواند پایگاههای آمریکا در بنادر کشورهای خلیج فارس -مثل کویت، امارات و بحرین- را که میزبان ناوگان پنجم دریایی آمریکا هستند، هدف قرار دهد.۱۴
افزون بر این نیروی دریایی ایران هم از دیگر نقاط قوت نظامی جمهوری اسلامی به حساب میآید که هر دشمنی را برای حمله با تردید جدی مواجه میکند. این نیرو به شکلی طراحی شده که توان حملهی سریع و برقآسا به اهداف بزرگ را داشته باشد؛ اقدامی که با توجه به حضور ناوهای آمریکایی در خلیج فارس ضروری به نظر میرسد.
نیروی دریایی ایران به کشتیهای کوچک و سریعی مجهز شده که توانایی کاشتن مین در آب و همچنین حمله به کشتیهای بزرگتر را دارند. ایران همچنین سامانهی موشکی ضد کشتی را در اختیار دارد که قادر به شلیک از خشکی است.۱۵ از دیگر پیشرفتهای نیروی دریایی ایران برای به چالش کشاندن آمریکا در خلیج فارس، قایقهای جنگی سریعالسیر ذوالفقار و سراج ۱ است که هر دو به تولید انبوه رسیده و قابلیت پرتاب اژدر و موشک را نیز دارد.۱۶
حمله موشکی به اسرائیل
کارشناسان سیاسی غربی معتقدند یکی دیگر از مسائلی که حمله به جمهوری اسلامی ایران را برای آمریکا و اسرائیل مقرون به صرفه نمیکند، توانایی ایران در حمله به رژیم عبری است. به گفتهی غربیها ایران این توانایی را دارد که با استفاده از انواع موشکهای خود، رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد. لذا در شرایطی که حفظ امنیت رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین اولویتهای ایالات متحده است، به خطر افتادن این امنیت با موشکهای ایرانی هزینهی گزافی برای آمریکا و صهیونیستها به شمار میآید.
ایران با استفاده از موشکهای خود میتواند پایگاههای آمریکا در عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس و همچنین اهداف مورد نظرش در عراق، افغانستان و ترکیه را هم در صورت لزوم هدف قرار دهد.۱۹
عمق استراتژیک ایران
یکی از سناریوهایی که هزینهی هرگونه جنگ احتمالی را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی بسیار بالا میبرد، احتمال استفادهی ایران از جنگ نیابتی (proxy war) است. در این سناریو حزبالله و گروههای مقاومت فلسطینی بهعنوان گروههای شبه نظامی متحد ایران، با صهیونیستها وارد جنگ میشوند و با استفاده از توان موشکی خود به آنان حمله خواهند کرد. این در حالی است که به اذعان منابع اسرائیلی، توان نظامی حزبالله در حال حاضر، چه از نظر قدرت و چه از نظر دقت، نسبت به جنگ ۳۳ روزه تقویت شده و میتواند چالش بزرگی برای صهیونیستها باشد. در میان گروههای شبه نظامی فلسطینی نیز حماس و جنبش جهاد اسلامی در جنگ نیابتی احتمالی ایران علیه اسرائیل نقش مهمی خواهند داشت. منابع صهیونیستی با این ادعا که بحران سوریه سبب اختلاف نظرهایی میان حماس و تهران شده، معتقدند که در صورت وقوع جنگ و ورود شبه نظامیان فلسطینی به نبرد با اسرائیل به نیابت از جمهوری اسلامی، جهاد اسلامی نقشی تعیینکنندهتر از حماس را بر عهده خواهد داشت.۲۰
در جنگ اخیر غزه هم، گروههای مقاومت تا حد زیادی از جانب ایران تغذیه و حمایت میشدند. رسانههای خارجی معتقد بودند که موشکهای فجر که توانایی رسیدن به تلآویو را دارد از سوی ایران به گروههای مقاومت فلسطینی داده شده است.۲۳ همچنین سلاحهای دیگری نظیر تکتیراندازهای موسوم به صیاد که در اختیار گروههای مقاومت قرار داشت، به اذعان رسانههای غربی، از جانب ایران در اختیار این گروهها قرار گرفته بود.۲۴ سلاحهایی که در به هم زدن توازن جنگ غزه به نفع گروههای مقاومت فلسطینی نقش پررنگی ایفا کرد.
همچنین مسئولان کشوری و لشکری کشورمان در جریان جنگ اخیر غزه صراحتاً بر حمایت همهجانبه از مردم غزه و مقاومت فلسطین تأکید کردند و حتی استراتژی مسلح کردن کرانهی باختری در تقابل با صهیونیستها، توسط رهبر معظم انقلاب ارائه شد.۲۵
امکان استفاده از جنگ نامتقارن
یکی دیگر از سناریوهایی که پیش روی ایران قرار دارد و همواره از استراتژیهای اصلی نظامی جمهوری اسلامی محسوب میشده، ورود به جنگ نامتقارن (Asymmetric Warfare) با کشور یا کشورهای متخاصم است. ایران از سال ۱۹۷۹ (همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی) بر جنگ نامتقارن بهعنوان یکی از استراتژیهای دفاعی خود تمرکز داشته و میتواند از این استراتژی برای مقابله با دشمنانی مثل ایالات متحده که جنگ کلاسیک با آنها دشوار است، استفاده کند. این استراتژی شامل حملات غافلگیرکننده و سریع به دشمن است، بهنحوی که تکنولوژیهای امنیتی و دفاعی دشمن را از کار میاندازد.۲۶
درواقع ایران تلاش کرده تا با توسعهی تواناییهای جنگی نامتقارن، مسائلی همچون کمبود جنگافزارها و فناوریهای نظامی خود را جبران کند. ایران که از طرفی با حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقهی خلیج فارس مواجه است و از طرف دیگر از تحریم تسلیحات و تجهیزات نظامی رنج میبرد، در تلاش است تا با توسعهی تواناییهای جنگ نامتقارن، کمبود جنگافزارها و فناوریهای نظامی خود را خنثی کند. لذا ایران دکترین نظامی خود را بر پایهی هدف قرار دادن منافع و پایگاههای آمریکا در منطقه و در کشورهای عربی بنا کرده است. به گفتهی منابع غربی، نبرد نامتقارن ایران با آمریکا بر اساس سه محور کلی تعریف شده است:۱. توسعه و تولید انبوه جنگافزارهای کمهزینه و ساده به منظور خنثیکردن فناوری نوین نظامی آمریکا۲. آموزش نیروها و عوامل شبه نظامی همچون حزبالله لبنان۳. دکترین هدف قرار دادن منافع اقتصادی آمریکا در خلیج فارس؛ نظیر سکوهای نفتی و کشتیهای نفتکش.۲۸
به همین منظور، ایران سلاحهای گستردهای را برای تضعیف حضور آمریکا در خلیج فارس تولید کرده که موشکهای ساحل به دریا، قایقهای سریعالسیر، هواپیماهای دوربرد بدون سرنشین، قایقهای پرنده و خودروهای آبی-خاکی را شامل میشود. تمام این سلاحها کارویژههای سلاحهای نامتقارن را دارند. حتی آموزشهای نظامی در ایران هم بهنحوی طراحی شده که با جنگ نامتقارن مرتبط باشد و حوزههای مربوط به نبردهای نامتقارن را در بر بگیرد. مثلاً در آموزش جنگ هوایی به خلبانان، بیشتر به جنگ نامتقارن پرداخته میشود. یا مثلاً حضور ایران در خلیج عدن بخشی از همین استراتژی نامتقارن جمهوری اسلامی است.۲۹
در مجموع، بررسی هزینههای حمله به ایران نشان میدهد که حملهی نظامی به ایران -چه از جانب رژیم صهیونیستی، چه توسط ایالات متحده یا هر کشور دیگری- بسیار پرهزینه خواهد بود و میتواند خسارات جبرانناپذیری را برای حملهکننده به دنبال داشته باشد. مواردی که در بالا بررسی شد، نشان میدهد توان قدرت سخت (قدرت تسلیحاتی و تاکتیکهای نظامی) جمهوری اسلامی ایران بهعلاوهی قدرت نرم (حمایت افکار عمومی جهان اسلامی و جامعهی جهانی) سبب شده که بهرغم بیش از سه دهه تهدید، آمریکا و اسرائیل به خود اجازهی کوچکترین تجاوز نظامی به خاک جمهوری اسلامی را ندهند و ورود به نبرد نظامی با ایران را برای خود مقرون به صرفه ندانند.