گفتم گفتی گفت

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

بی‌خبری یا سکوت مدیران بالاتر نسبت به فیش‌های نجومی برخی مدیران، خطرناک‌تر از اصل این فیش‌هاست.



عباس عبدی ضمن تحلیل در نشریه صدا با بیان اینکه دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی اگر می‌توانستند آن را سری و به کلی محرمانه می‌کردند، می‌افزاید: گمان نمی‌کردیم که چنین حقوق‌هایی در نظام اداری پرداخت گردد و مسئولین ادارات برای خود پرداخت‌های آنچنانی ده‌ها و حتی صدها میلیون تومانی منظور نمایند و برای روز زن و پدر و عید فطر و سالروز تأسیس بانک و... ارقام میلیونی به خود ببخشند!!
وی ادامه می‌دهد: من خیلی فکر کردم که چرا مقامات بالاتر به وجود چنین حقوق‌هایی رضایت داده‌اند در حالی که به نظر می‌رسد خودشان از آن منتفع نمی‌شدند؟ مثل این می‌ماند که رئیس یک بانک چندین برابر وزیر مربوط دریافتی داشته باشد پس چرا باید وزیر زیر بار چنین حقوقی برای کسی برود که لزوماً هم صلاحیت منحصر به فردی ندارد. فیش حقوقی برخی از رؤسای بانک‌ها نوعی توهین به شعور فرد ایرانی محسوب می‌شود، پس چرا رؤسای آنان علیه این دریافت‌ها اقدامی نکرده‌اند؟
عبدی می‌نویسد: یک پاسخ این است که آنان اطلاع نداشته‌اند. به نظرم این عذر بدتر از گناه است. دستگاه‌های بالاتر دارای ناظر هستند ومی‌توانند یافتن پاسخ برای برخی از پرسش‌های مهم از ادارات زیر دست خود را به صورت مستمر در دستور کار قرار دهند. پس اگر اطلاع نداشته‌اند، چیزی جز تأیید ضعف و ناکارآمدی خودشان نیست. ولی یک پاسخ دیگر هم محتمل است، اینکه به علت خاصی نمی‌خواسته‌اند اطلاع داشته باشند و در نتیجه پیگیر این امور نیز نبوده‌اند. آن علت چیست؟ وقتی که رئیس یک بانک به جز انواع و اقسام استفاده‌ها از موقعیت اداری و تبادل رانت با نهادها و حتی افراد دیگر، می‌تواند سالانه یک میلیارد درآمد داشته باشد، طبیعی است که تمام کوشش خود را صرف بقا در این پست کند. بقای وی نیز امتثال اوامر بالادستی‌هاست. در واقع مسئله اصلی این نیست که چرا این افراد حقوق زیادی دریافت کرده‌اند، مسئله اصلی این است که این حقوق زیاد را برای این دریافت می‌کردند که افراد حرف‌شنویی باشند و خطرات و عوارض مالی این حرف‌شنوی برای جامعه ده‌ها برابر بیشتر از ارقام دریافتی است. بنابراین اگر پرداخت به مدیران براساس شایستگی‌ها و کارآیی آنان باشد مشکلی نیست، بلکه مسئله از آنجا آغاز می‌شود که فلسفه این پرداخت‌ها مبتنی بر امور دیگری باشد و زیان‌های دیگری بیش از دریافت حقوق وارد کند.
وال استریت ژورنال در گزارشی نوشت: مقامات آمریکایی می‌گویند که هدف بلند‌مدت درگیر کردن ایران در تجارت بین‌المللی، تسهیل تغییرات سیاسی در این کشور است

روزنامه وال استریت ژورنال به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی گزارش داد که کاخ سفید به دنبال تسهیل مسیرهای تجارت شرکت‌ها با ایران برای تکمیل توافق هسته‌ای است تا از این راه توافق هسته‌ای را مستحکم کند و باطل یا خنثی کردن آن توسط دولت‌های بعدی آمریکا را دشوار سازد.
به گزارش فارس، وال استریت ژورنال با اشاره به راهکار باراک اوباما برای تحکیم روابط با کوبا نوشت که توافق تجاری 17/6 میلیارد دلاری بوئینگ برای فروش هواپیماهای تجاری به ایران که هفته گذشته امضا شد نشان داد که اوباما تلاش می‌کند از راهکار تحکیم روابط با کوبا در این زمینه نیز استفاده کند.
این روزنامه آمریکایی گزارش داده است که انتظار می‌رود کارگروه اقدام مالی که بر پولشویی در جهان نظارت می‌کند ایران را از لیست سیاه خود خارج کند تا بتواند راحتتر تراکنش‌های مالی خود را انجام دهد.
با این حال خبرگزاری رویترز روز پنج‌شنبه برعکس این ادعا گزارش داد که مقام‌های غربی می‌گویند انتظار می‌رود نهاد بین‌المللی موظف به نظارت بر پولشویی در سرتاسر جهان، در هفته جاری تصمیم به نگاه داشتن ایران در فهرست کشورهای خطربار از این حیث قرار دهد.
«کارگروه اقدام مالی» در سال 1989 با هدف ادعایی مبارزه با پولشویی و مبارزه با منابع مالی تروریسم و سلاح‌های کشتار جمعی تشکیل شد. 37 عضو این نهاد بین‌المللی از چند روز پیش در شهر «بوسان» کره جنوبی تشکیل جلسه داده‌اند. 
وال استریت ژورنال در ادامه گزارش خود آورده است که جان کری و دیگر مقامات آمریکایی امیدوارند که اقتصاد بادآورده منجر به تقویت جایگاه حسن روحانی به عنوان یک سیاستمدار پراگماتیست و میانه رو در ایران انقلابی شود. 
مقامات آمریکایی می‌گویند که هدف بلند‌مدت درگیر کردن ایران در تجارت بین‌المللی تسهیل تغییرات سیاسی در این کشور است چیزی که اوباما در مورد کوبا نیز آن را دنبال می‌کند.

گفت: مدعیان اصلاحات می‌گویند؛ مدیرانی که حقوق‌های نجومی دریافت کرده‌اند، اگر به بخش خصوصی می‌رفتند، چند برابر همین حقوق کلان را دریافت می‌کردند!

گفتم: «مرغی که انجیر می‌خوره نوکش کجه»! مرد حسابی این مدیران چه تخصص و هنر برجسته‌ای دارند که اگر بروند، چند برابر حقوق می‌گیرند؟!
گفت: چه عرض کنم؟ باید پرسید پس چرا چسبیده‌اند و نمی‌روند؟!
گفتم: شخص بدصدایی در یک مسجد اذان می‌گفت؛ اهل محل می‌خواستند اذان گفتن را به یک آدم خوش صدا بسپارند ولی طرف قبول نمی‌کرد و... بالاخره 15 دینار به او دادند که برود و رفت... چند سال بعد یکی از مسجدی‌ها او را دید و حال و احوالش را پرسید؛ یارو گفت: با شما خیلی ارزان حساب کردم. الان جایی هستم که حاضرند 150 دینار بدهند تا دیگر اذان نگویم ولی قبول نمی‌کنم!

گفت: در خبرها آمده که آل‌سعود برای خروج از جنگ یمن در به‌در دنبال میانجی می‌گردد.

گفتم: حیوون‌های زبون بسته فکر می‌کردند ظرف یک هفته یمن را اشغال می‌کنند و حالا که نتوانسته‌اند هیچ غلطی بکنند، به فکر خروج از جنگ افتاده‌اند!
گفت: قتل عام مردم عادی و کشتار کودکان در یمن، آل‌سعود را بدجوری در همه دنیا و مخصوصاً در جهان اسلام سکه یک پول کرده است.
گفتم: هنوز دوران اصلی سقوط و فلاکت آل‌سعود و تاوان پس دادن به خاطر جنایت‌های هولناکی که مرتکب شده، در پیش است.
گفت: وزیر خارجه سعودی به طور تلویحی از قول دربار آل‌سعود به غلط کردن افتاده!
گفتم: با «غلط کردم»! و «ببخشید»! که جنایات آل‌سعود جبران نمی‌شود... صاحبخانه دزدی را هنگام سرقت دستگیر کرد. دزد گفت؛ ببخشید! غلط کردم... خوردم! صاحبخانه گفت؛ من به خورد و خوراکت کاری ندارم. چرا اومدی دزدی کنی؟!
منبع: کیهان
این روزها، اخبار و مستندات متعددی از زیاده‌خواهی و زیاده‌خواری مدیران و مسئولان دولتی فاش می‌شود که در شرایط بد اقتصادی،غمی بزرگ بر هر دل بیدار و هر وجدان آگاه می‌نشاند.


اینکه یک مدیر دولتی به تنهایی به اندازه 230 کارگر ساده و زحمتکش حقوق بگیرد،حقیقتا با هیچ معیار انسانی و اخلاقی سازگاری ندارد.بخصوص آنکه ببینیم آن کارگران، بیکارند و روز به روز به تعدادشان هم افزوده می‌شود.
اینکه کارگران زحمتکش در شرایط سخت روزگار بگذرانند، کسبه جزء جور فرار 130 هزار میلیارد تومانی مالیات برخی نورچشمی‌ها را بکشند، بانک‌ها با هزار لطایف‌الحیل،جیب مردم را خالی کنند و در عقود پیچیده و ربوی یا در بهترین فرض به شدت شبهه‌ناک، تیشه به ریشه تولید و اشتغال بزنند، اینکه وزیر صنعت بعد از سه سال سکانداری مهمترین بخش سیاستگذاری و اجرایی در این حوزه، از فاجعه‌آمیز بودن وضع صنعت سخن بگوید و ... غصه‌هایی است که هریک به تنهایی باید خواب را از چشم هر مسئولی بگیرد.  اما اگر کسی به جای پرداختن به این امور،سرنا را از طرف گشادش بدمد، چاره چیست!؟
به تازگی در خبرهای کیهان داشتیم که مدیر یکی از بانک‌های دولتی و شریک برادر رئیس‌جمهور، حقوق 234 میلیون تومانی دریافت کرده و البته پاداشی بیش از نیم میلیارد! به فاصله یک روز بعد،تماس‌ها و گزارش‌های مردمی و مستند متعددی از ویژه‌خواری و زیاده‌خواری برخی مدیران دیگر هم به کیهان رسید که به تدریج منتشر می‌کنیم.
اما برخی اخبار منتشر شده ،تکان‌دهنده‌تر است و تلاش برای پوشاندن آنها، بی‌فایده به نظر می‌رسد.

گفت: تازه چه خبر؟

گفتم: دولت آمریکایی مصر، حکم اعدام «محمد مرسی» رئیس‌جمهور سابق مصر را تائید کرد.
گفت: محمد مرسی که با انقلاب مردم مصر به ریاست‌جمهوری رسیده بود دولت کودتایی مصر چگونه جرأت کرده حکم اعدام برای او صادر کند؟!
گفتم: با انقلاب مردم مصر سرکار آمده بود ولی به جای اینکه انقلابی عمل کند، به آمریکا اعتماد کرد و برای شیمون ‌پرز نماینده ویژه فرستاد، و عوامل آمریکا را به حاکمیت راه داد و... نهایتا با کودتای آمریکایی برکنار شده و به زندان افتاد.
گفت: به این می‌گویند، «آخر و عاقبت اعتماد به آمریکا»!
گفتم: گرگی با یک شتر طرح دوستی ریخته بود، یک روز که شتر از خانه بیرون رفته بود، آقاگرگه بچه‌های شتر را خورد و هنگامی که شتر به خانه بازگشت با گریه به او گفت؛ متاسفانه امروز دو تا از بچه‌ها را یک حیوان درنده، خورده است! شتر با نگرانی گفت؛ بچه‌های من یا بچه‌های تو را؟ و گرگ گفت؛ من و تو نداریم!  دو تا از همان پا پهن‌ها را دریده است!

در حالی که مقامات دولتی مرتبا با افتخار از نزدیکی به تک رقمی شدن نرخ تورم سخن می‌گویند، یک اقتصاددان این اتفاق را نشانه عمیق‌تر شدن رکود اقتصادی و خطرناک توصیف کرد.

محمدقلی یوسفی به روزنامه شرق گفته است: کاهش تورم به هیچ وجه نشان‌دهنده این نیست که کلیت اقتصاد بهبود پیدا کرده است؛ گرچه شاید قیمت برخی اقلام به شدت افت کند. اگر کسی کمترین اطلاعاتی از شرایط بحران رکود تورمی داشته باشد، می‌داند که در این وضعیت قیمت‌ها پایین می‌آیند. در حالی که پایین آمدن قیمت‌ها، به‌خصوص قیمت‌های بخش صنعت و کشاورزی، نه تنها پسندیده نیست بلکه تاسف‌بار هم خواهد بود چرا که نشان‌دهنده وخیم شدن وضعیت رکودی در داخل جامعه است. وقتی روز به روز تعداد بیکاران بیشتر می‌شود، طبیعتا دستمزد واقعی نیروی کار پایین آمده است یا وقتی انواع کالاهای خارجی وارد کشور می‌شوند، طبیعتا کالای داخلی بی‌ارزش می‌شود و قیمتش پایین می‌آید. 
وی می‌افزاید: زمانی می‌توان ادعا کرد با کاهش نرخ تورم دستاوردی در یک اقتصاد صورت گرفته که تولیدات داخلی افزایش یافته باشد و نسبت  مصرف داخلی به تولید داخلی به گونه‌ای باشد که نشان دهد بیشتر از تولیدات داخلی استفاده کرده‌ایم اما اطلاعاتی که وجود دارد نشان می‌دهد نسبت استفاده از کالاهای وارداتی در سبد مصرفی خانوار افزایش پیدا کرده؛ یعنی واردات جای تولیدات داخلی را گرفته است پس حتی اگر منفی شدن تورم نشان دهد که قیمت‌ها افت کرده‌اند، نشان‌دهنده واردات است.
یوسفی تصریح کرد: اطلاعات مرکز آمار درباره رشد اقتصادی نشان می‌دهد رشد صنعت در سال گذشته 2/2 منفی بوده است. اگر بیکاری گسترده را با منفی شدن رشد صنعت و تعمیق رکود تورمی در بخش‌های صنعت و کشاورزی در نظر بگیریم، طبیعی است که قیمت‌ها باید پایین بیایند. اما با ادامه این روند، بحران ریشه‌دارتر می‌شود؛ شاهد این خواهیم بود که مردم با فشارهای مضاعفی روبه‌رو می‌شوند و پایین آمدن سطح درآمد آنها، قدرت خریدشان را کاهش داده و باعث می‌شود هم رکود عمیق‌تر شود و هم بیکاری گسترش پیدا کند و مشکلات اجتماعی به وجود آید.
وی اظهار داشت: یکی از ویژگی‌های رکود، کاهش قیمت‌هاست منتها ما تنها رکود نداریم بلکه رکود تورمی داریم؛ در بخش‌های تولید شاهد رکود و کاهش قیمت و در بخش‌های خدماتی، واردات، واسطه‌گری‌های مالی و مسکن شاهد رکود تورمی هستیم. اینها متورم هستند و منابع در آنها جمع شده‌اند؛ در نتیجه می‌بینیم نقدینگی به جای اینکه در بخش تولید متمرکز باشد، به سمت بخش خدمات و واسطه‌گری‌های مالی و... رفته است که باعث می‌شود قیمت‌ها در این فعالیت‌ها بالا رود اما قیمت بخش‌های تولید پایین بیاید. این یعنی رکود تورمی تعمیق می‌شود. مسئله قابل توجه این است که وقتی کاهش قیمت از کالاهای مصرفی به سمت کالاهای سرمایه‌ای برود، یعنی رکود عمیق‌تر شده است.

گفت: آمریکایی‌ها می‌گویند نتیجه برجام برای ایران همین است که بوده و اگر چیزی بیشتر می‌خواهند باید امتیاز جدید بدهند و در سیاست داخلی و خارجی خود هم تجدیدنظر کنند.

گفتم: حالا همین که تا به حال بوده چیست؟
گفت: به قول رئیس بانک مرکزی «تقریبا هیچ» ... تحریم‌ها که برداشته نشده، دارایی‌های مسدود شده که دریافت نشده، ارتباط بانکی برای تجارت هم که برقرار نشده و...
گفتم: ولی سانتریفیوژهای ما از 20 هزار دستگاه به 8 هزار کاهش یافته، غنی‌سازی 20 درصد را متوقف کرده‌ایم، راکتور اراک را بتن ریخته‌ایم،  9700 کیلو اورانیوم غنی شده را از کشور خارج کرده‌ایم و...
گفت: پس چرا حامیان برجام، به جای اینکه بر سر آمریکا فریاد بکشند و عهدشکنی و کلاهبرداری شیطان بزرگ را ملامت کنند، به منتقدان حمله می‌کنند و دق و دلی خود را سر آنها خالی می‌کنند؟!

گفتم: چی بگم؟! یارو می‌گفت این تزریقاتچی‌ها یک جوری به آدم آمپول می‌زنند که انگار 90 درصد مشکلات آنها تقصیر ماست!

گفت: وزیر اقتصاد گفته است حقوق‌های چند ده میلیونی مدیران، میراث دولت قبل است!

گفتم: یعنی طی 3 سال گذشته که دولت یازدهم سرکار آمده است، همه ماهه حقوق 80 میلیونی برخی از مدیران این دولت را دولت قبلی پرداخت کرده است؟!
گفت: ظاهرا آن‌قدر برای ماست مالی کردن حقوق میلیونی مدیران عجله داشته‌اند که فراموش کرده‌اند این مدیران 3 سال است که دارند در دولت یازدهم حقوق 80 میلیون تومانی دریافت می‌کنند.
گفتم: اگر پرداخت حقوق 80 میلیونی بد است - که بد است - چرا دولت یازدهم جلوی آن را نگرفته و اگر خوب است - که خوب نیست - چرا بهانه می‌آورند و آن را به گردن دولت قبلی می‌اندازند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! چی شده که همین دولت، ساخت مسکن مهر را که کار دولت قبلی و به نفع مردم بود متوقف کرده ولی پرداخت حقوق 80 میلیونی را که فقط به نفع مدیران خود این دولت است ادامه داده است؟!  یعنی همه این مسائل را فراموش کرده‌اند؟!
گفتم: تا حالا فکر می‌کردیم که قطار دچار سخت‌ترین نوع آلزایمر است چون پشت سر هم می‌گوید «هُو‌هو» و بلافاصله خودش می‌پرسد «چی؟چی؟»!

گفت: قائم‌مقام حزب اعتماد ملی گفته است؛ «امام می‌فرمودند نهضت زنده است تا هاشمی زنده است»!

گفتم: باز هم که سخن حضرت امام(ره) را تحریف کرده‌اند. امام می‌فرمودند «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است».
گفت: حالا چه فرقی می‌کند؟!
گفتم: مرد حسابی! مفهوم کلام واقعی امام این است که زندگی هاشمی به نهضت بستگی دارد ولی مفهوم تحریف شده آن، این است که ادامه نهضت به هاشمی بستگی دارد!
گفت: یعنی این آقایان فکر می‌کنند که مردم بیانات امام(ره) را فراموش کرده‌اند و هیچکس متوجه تحریف سخنان  ایشان نمی‌شود؟
گفتم: تحریف می‌کنند و بعد از آن که دیگران متوجه شدند، دست به توجیه می‌زنند... یارو برای فرار از خدمت سربازی خودش را نابینا جا زده بود و پزشک مربوطه هم ورقه معافیت او را امضاء کرد. اما همان شب یارو رفته بود سینما که متوجه شد پزشک نظام وظیفه کنارش نشسته است. دستش را کورمال کورمال به زانوی او زد و پرسید؛ آقا ببخشید! این اتوبوس کجا می‌رود؟!

گفت: مگر نمی‌گفتند که با اجرای برجام همه مشکلات اقتصادی حل می‌شود و تجارت رونق می‌گیرد و...

گفتم: می‌گفتند حتی آب خوردن مردم هم به برجام وابسته است و برجام آفتاب تابانی است که بر همه می‌تابد و رونق و آسایش می‌آفریند و...
گفت: پس چرا حالا دنده عقب گرفته‌اند و می‌گویند قرار نبود که برجام مشکلات اقتصادی را حل کند!
گفتم: ولی نزدیک به سه سال است که مردم را در انتظار اجرای برجام نگه داشته‌اند، پس آنهمه وعده و وعید چه می‌شود؟!
گفت: حتما یک راه‌حل جدیدی در آستین دارند!
گفتم: مادری با دلهره به پزشک زنگ زد و گفت؛ آقای دکتر! بچه‌ام یک مداد قورت داده است. دکتر گفت؛ نگران نباشید، الان می‌آیم. مادر پرسید؛ تا شما برسید چه کنم؟ و دکتر گفت؛ جای نگرانی نیست، با خودکار بنویسید!

گفت: محمد خاتمی رئیس‌جمهور اسبق در ملاقات با تعدادی از دانشجویان دفتر تحکیمی شاخه علامه به آنها توصیه کرده‌ که مطالبات خود نظیر رفع حصر و مقابله با برخی نهادها و... را از روحانی مطالبه کنید!

گفتم: دعانویس را که مفت گیر می‌آورند، برای گربه‌هایشان هم دعا می‌گیرند! چرا خودش تحمل خواسته دانشجویان را نداشت؟!
گفت: اتفاقا گفته است «روز 16 آذر 83 برخی دانشجویان در جلسه سخنرانی من شلوغ کردند و من خوشحال شدم که آزادی بیان دارند»!
گفتم: روز روشن و دروغ به این بزرگی؟!  نوار و فیلم آن جلسه هست که بعد از اعتراض دانشجویان، خاتمی خطاب به آنها گفت «کاری نکنید که بگویم شما را با اردنگی بیرون بیندازند و بازداشتتان کنند»!
گفت: مطمئن بوده که دانشجویان 12 سال پیش در جمع نیستند که دستش را رو کنند ولی فراموش کرده که متن صحبت‌های آن روز ایشان به صورت صوتی و تصویری موجود است و در روزنامه‌های زنجیره‌ای آن روزها هم چاپ شده است... چرا ظاهر و باطن بعضی‌ها تا این اندازه متفاوت است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! غرب‌زده‌ها مثل پیتزا هستند که جعبه‌اش مربع است، توش دایره است و خودش مثلث!

گفت: این خانم فائزه هاشمی غیر از اینکه دختر آقای هاشمی‌رفسنجانی است، چه ویژگی و ارزش دیگری دارد؟

گفتم: هیچ!
گفت: پس چرا حزب کارگزاران این خانم هیچ و پوچ را عضو مرکزیت خود کرده است؟!
گفتم: چون دختر آقای هاشمی است.
گفت: آقای هاشمی که بهائیت را یک حزب صهیونیستی و بهائی‌ها را پادوی اسرائیل می‌داند، پس چرا فائزه هاشمی از آنها دفاع می‌کند!
گفتم: می‌خواهد هر طور شده مورد توجه قرار بگیرد! یارو از بیکاری حوصله‌اش سر رفته بود، محکم زد پس کله خودش و بعد با خودش گفت؛ مثل اینکه بالاخره یکی پیدا شده که یادی از ما بکنه، برم ببینم کیه در می‌زنه!

گفت: اعلام کرده بودند مبلغ زیادی از حقوق 87 میلیون تومانی مدیر بیمه، معوقات بوده که به وی پرداخت شده بود.

گفتم: اگر معوقات بوده و پرداخت قانونی بوده چرا آن را به بیت‌المال برگردانده‌اند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! گفته‌اند این مبلغ حق وی بوده و اگر از بیمه برود در بخش خصوصی خیلی بیشتر از اینها حقوق می‌گیرد!
گفتم: اگر حقش بوده پس چرا رئیس سازمان بیمه مرکزی عذرخواهی کرده و استعفا داده است؟!
گفت: می‌گویند کاری که برعهده این مدیر بود،‌ بسیار سخت و طاقت‌فرسا بوده است.
گفتم: یارو اسم جوجه‌کباب را گذاشته بود «غم» و اسم کباب بره را گذاشته بود «غصه» و پیش همکارانش می‌گفت؛ اگر بدانید که من همه روزه چه غم و غصه‌ای می‌خورم؟!

گفت: مگر ادعا نمی‌کردند که با توافق هسته‌ای، سایه شوم جنگ را از سر ملت کوتاه کرده‌اند؟!

گفتم: البته که ادعا می‌کردند.
گفت: اما، وندی شرمن، مقام ارشد مذاکره‌کننده آمریکا در مصاحبه اخیر خود گفته است اصلا مسئله جنگ مطرح نبوده است.
گفتم: بر فرض که مطرح هم بود، آمریکا توان هیچ غلطی را ندارد و سال‌هاست که به جنگ نیابتی روی آورده است.
گفت: پس آقایان از سایه کدام جنگ خبر داده بودند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟!  دو تا شیره‌ای در دو طرف اتاقی نشسته و خرما می‌خوردند و هسته خرما را به سوی یکدیگر پرتاب می‌کردند. پلیس وارد اتاق شد و پرسید چه می‌کنید؟ گفتند؛ هیس! مواظب باش! مگر نمی‌بینی که مشغول جنگ هشته‌ای هستیم!

گفت: «اسلام انقلابی» یعنی چی؟

گفتم: ساعت خواب! خب یعنی اسلامی که هرگز از حرکت و جوشش نمی‌ایستد و پیوسته برای تحقق آرمان‌های الهی در تلاش است.
گفت: پس «انقلاب اسلامی» چیست؟
گفتم: انقلاب اسلامی یک حرکت و نهضت سراسری برای تحقق «اسلام انقلابی» و حاکمیت آن در جامعه است.
گفت: پس چرا می‌گویند استاد مطهری را «اسلام انقلابی» شهید کرده است.
گفتم: خب! منظورشان این است که استاد مطهری به خاطر اینکه پیرو اسلام انقلابی بود به شهادت رسیده است.
گفت: نه بابا! اگر اینطوری می‌گفتند که عیبی نداشت، می‌گویند پیروان «اسلام انقلابی» استاد مطهری را شهید کرده‌اند! و توصیه می‌کنند که نباید دنبال اسلام انقلابی باشیم!
گفتم: چه عرض کنم؟!  طرف می‌گفت خوابیدن خیلی خوب است ولی یک نقطه ضعف بزرگ دارد! گفتند؛ حتما منظورت این است که نقطه ضعف خوابیدن، همان زیاد خوابیدن است؟ و طرف گفت؛ ای عوام! تنها نقطه ضعفی که خوابیدن دارد، بیدار شدن است!

گفت: مدعیان اصلاحات اعلام کرده‌اند که قرار است برای نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس دهم یک «پارلمان سایه» تشکیل بدهند.

گفتم: چرا؟! وقتی آنها خودشان وکیل هستند، دیگر به وکیل و وصی چه نیازی دارند؟!
گفت: مدعیان اصلاحات می‌گویند نمایندگان طرفدار آنها که به مجلس راه یافته‌اند، افرادی بی‌تجربه و فاقد توانمندی‌های لازم هستند و باید از بیرون مجلس مدیریت شوند.
گفتم: نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس دهم چگونه این اهانت را تحمل می‌کنند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! مدعیان اصلاحات به آنها فهمانده‌اند که توان و ظرفیت لازم برای نمایندگی را ندارند و باید از بیرون مدیریت شوند.
گفتم: یارو مریض شده بود، خانواده‌اش به اورژانس زنگ زدند، آمبولانس آمد، همه سوار شدند و به بیمارستان رفتند، پزشک پرسید: پس مریض کجاست؟ گفتند: حالش خوب نبود، توی خونه موند! پزشک گفت: آمبولانس را برای مریض فرستاده بودیم، اگر قرار بود شما بیایید که باید خودتان تاکسی می‌گرفتید!

گفت: امروز در مراسم روز کارگر بار دیگر گفته شده است؛ آنهایی که در سایه تحریم‌ها زندگی راحتی داشتند از برجام ناراحت هستند و می‌گویند چرا با رفع تحریم‌ها زندگی راحت ما را برهم زده‌اید!

گفتم: اولاً؛ مگر تحریم‌ها برداشته شده است که به قول آنها، کاسبان تحریم عصبانی باشند؟!
گفت: البته که برداشته نشده و چند تحریم جدید هم اضافه شده است.
گفتم: ثانیاً؛ این چه حسابی است که کاسبان تحریم اینهمه اعتراض دارند که چرا تحریم‌ها لغو نشده است؟ چون کاسبان تحریم باید موافق ادامه تحریم‌ها باشند تا به قول آقایان کاسبی و زندگی آرام آنها به هم نخورد.
گفت: با این حساب مثل اینکه همه کارهای دنیا وارونه شده است!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی روزنامه را وارونه به دست گرفته بود، یکی پرسید چه خبر؟ گفت؛ خبر مهمی نیست فقط یک کامیون چپ کرده!

گفت: یاسر هاشمی از روزنامه‌نگاران محکوم به جاسوسی و اقدامات ضد امنیتی آنها دفاع کرده است!

گفتم: دفاع ایشان از کسانی که به کشورشان و مردم وطن‌خویش خیانت کرده‌اند با چه انگیزه‌ای صورت گرفته؟
گفت: ادعا می‌کند، من از پرونده آنها خبر ندارم ولی می‌گوید؛ مگر چند روزنامه‌نگار چگونه می‌توانند به امنیت یک کشور قدرتمند مثل ایران خدشه وارد کنند؟! آیا محکومیت آنها به معنای تنزل جایگاه امنیتی نظام نیست؟
گفتم: مگر کلاهی و کشمیری که با انفجار در حزب جمهوری اسلامی و دفترنخست وزیری، دهها تن از عزیزان کشورمان را به شهادت رساندند، در مقابل عظمت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران عددی بودند؟ اساساً جاسوسی و اقدامات ضد امنیتی کار آدم‌های حقیر است.
گفت: یعنی با توجه به نظر یاسر هاشمی، کلاهی و کشمیری و یا فلان عامل داعشی و فلان تروریست و... باید به حال خود گذاشته شوند و بازداشت آنها به معنی تنزل جایگاه امنیتی نظام است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! این بنده خداها فقط از رانت وابستگی خانوادگی استفاده می‌کنند و معنی اینگونه مسائل را چه می‌دانند... شخصی مدیر رستوران را صدا کرد و با عصبانیت گفت؛ این سوسک در ظرف سوپ چه می‌کند؟! و مدیر رستوران گفت؛ ای آقا! مگه این سوسک چقدر سوپ می‌تواند بخورد که شما اعتراض می‌کنید؟!

دوستانی که به به آوازهای سنتی مخصوصا به آثار زیبای علیرضا قربانی، سالار عقیلی و حسام الدین سراج علاقه دارن سری هم به این کانال بزنن. حدود 33 تا از بهترین آثار این هنرمندان در این کانال قرار داده شده که البته به مرور زمان بهشون اضافه میشه.


صبح زندگی:

https://telegram.me/yasobboho