گفتم گفتی گفت

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز هسته ای» ثبت شده است

گفت: دولت توصیه کرده است که همه دستگاه‌های دولتی باید به شدت از «افراط» و «تفریط» پرهیز کنند.

گفتم: خب! این که دستورالعمل خوبی است.
گفت: توصیه شده به همان اندازه که باید نسبت به هرگونه نفوذ و سوءاستفاده از موقعیت‌ها هوشیار باشیم، باید مراقبت کنیم راه‌های استفاده کامل و مفید از فرصت‌های روابط علمی و اقتصادی بسته نشود.
گفتم: ولی تا حالا که به برکت برجام! راه‌های استفاده از روابط اقتصادی بسته شده است و درعوض راه ورود و نفوذ از طریق FATF و استارت آپ و ورود خودروهای لوکس و اشرافی و... باز است!
گفت: بیش از 300 هیئت اروپایی به ایران آمده‌اند ولی کمترین سرمایه‌گذاری نکرده‌اند اما، در عوض شرکت‌های نمادین غرب مثل «KFC» و «ورساچه» به کار مشغول شده‌اند. به نماینده رئیس‌جمهور برای سازمان ملل ویزا نمی‌دهند و می‌گویند تروریست است! اما مدیر سرویس جاسوسی فرانسه به عنوان سفیر در کشورمان پذیرفته می‌شود!
گفتم: یارو زنگ زد به یکی از آموزشگاه‌های کنکور و گفت می‌خواهم به عنوان راهنمای کنکور استخدام شوم. پرسیدند؛  رتبه کنکور خودت چند بوده است؟  جواب داد؛ ششصد و پنجاه و هفت هزار؛ طرف گفت؛ از همین حالا استخدام هستی! بیا و بگو چگونه درس خوانده‌ای که داوطلبان کنکور عکس آن را عمل کنند!

گفت: مگر ادعا نمی‌کردند که با توافق هسته‌ای، سایه شوم جنگ را از سر ملت کوتاه کرده‌اند؟!

گفتم: البته که ادعا می‌کردند.
گفت: اما، وندی شرمن، مقام ارشد مذاکره‌کننده آمریکا در مصاحبه اخیر خود گفته است اصلا مسئله جنگ مطرح نبوده است.
گفتم: بر فرض که مطرح هم بود، آمریکا توان هیچ غلطی را ندارد و سال‌هاست که به جنگ نیابتی روی آورده است.
گفت: پس آقایان از سایه کدام جنگ خبر داده بودند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟!  دو تا شیره‌ای در دو طرف اتاقی نشسته و خرما می‌خوردند و هسته خرما را به سوی یکدیگر پرتاب می‌کردند. پلیس وارد اتاق شد و پرسید چه می‌کنید؟ گفتند؛ هیس! مواظب باش! مگر نمی‌بینی که مشغول جنگ هشته‌ای هستیم!

گفت: چه خبر؟!

گفتم: آقای دکتر صالحی گفته است؛ با توجه به اینکه برجام به تصویب رسیده است بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی و دست بردن در محتوای آن همه ‌چیز را برهم خواهد ریخت.
گفت: تا حالا که گفته می‌شد هیچ چیزی را امضاء نکرده‌ایم و برجام تعهدآور نیست!حالا که پای بررسی در مجلس به میان آمده ایشان و آقای عراقچی می‌گویند برجام تصویب شده و الزام‌آور است!
گفتم: اگر برجام به نفع کشورمان است چرا از بررسی آن در مجلس واهمه دارند؟ و اگر به نفع کشورمان نیست، چه عیبی دارد که برهم بریزد؟!
گفت: انگار که برجام در تأمین منافع ایران شق‌القمر! کرده است و غیر از مسئولان هسته‌ای کشورمان، هیچکس در هیچ جا و به هیچوجه قادر به درک آن نیست و اگر به آن دست بزنند همه این منافع سرشار! و بی‌نظیر! از دست می‌رود!
گفتم: چه عرض کنم؟! طرف می‌گفت، به سلامتی خودمون  که خیلی خوبیم ولی متاسفانه بعضی‌ها هنوز فکر می‌کنند خوبی از خودشونه!

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای از رفت و آمد چند هیئت اروپایی به ایران بدجوری ذوق‌زده شده‌اند و آن را به حساب دستاوردهای توافق وین نوشته‌اند!

گفتم: ولی هیچکدام از این هیئت‌ها دست به هیچ اقدامی در عرصه اقتصادی کشور نزده‌اند.
گفت: پس برای چه آمده‌اند؟!
گفتم: عضو هیئت رئیسه اتاق بازرگانی می‌گوید، برخلاف فضاسازی برخی رسانه‌ها، سفر هیئت‌های اروپایی فقط ژست سیاسی است و هیچ سودی نداشته است.
گفت: یعنی روزنامه‌های زنجیره‌ای از وعده‌ و وعید خشک و خالی اروپایی‌ها ذوق‌زده شده‌اند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی از شخص دیگری یک میلیون تومان طلب داشت و طرف مقابل از پرداخت بدهی خود طفره می‌رفت. روزی طلبکار به در خانه بدهکار رفت و با سر و صدا طلب خود را مطالبه کرد. بدهکار گفت؛ اگر 500 هزار تومان آن را فردا بدهم، 400 هزار تومان را هفته بعد و 99هزار تومان را دوهفته بعد، چقدر باقی می‌ماند؟ طلبکار گفت؛ هزار تومان و بدهکار فریاد کشید و گفت؛ مرد حسابی! خجالت نمی‌کشی برای هزار تومان اینهمه سر و صدا راه انداخته‌ای؟!

گفت: «تِد کروز» نامزد ریاست جمهوری آمریکا گفته است اگر رئیس‌جمهور بشوم «توافق با ایران» را پاره می‌کنم.
گفتم: از این بهتر چه می‌شود؟! «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»
گفت: منظورش این است که باید به ایران حمله نظامی بشود!
گفتم: همه مقامات آمریکایی از دموکرات و جمهوریخواه و صهیونیست‌های آیپک و کلان سرمایه‌داران دور هم جمع شدند و بعد از اینکه دیدند حمله نظامی به ایران برایشان ممکن نیست و هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند، به مذاکره تن دادند، حالا معلوم نیست این یارو فسقلی چرا هنوز از راه نرسیده تهدید به حمله نظامی می‌کند؟!
گفت: حیوونکی تازه‌کاره، هنوز نمی‌دونه دنیا چه خبره! و اگر رئیس‌جمهور بشه که نمیشه، تازه سیلی خوردنش از ایران شروع میشه و...
گفتم: یارو می‌گفت؛ من بچه که بودم، بیشتر از اینکه از گم شدنم بترسم، از پیدا شدنم وحشت داشتم، چون وقتی پیدا می‌شدم، چنان کتک می‌خوردم که هفت پشتم پیش چشمم رژه می‌رفتند.

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای با ذوق‌زدگی از ورود «مک دونالد» به ایران خبر داده و نوشته‌اند بعد از توافق ژنو مردم ایران هم می‌توانند از سیب‌زمینی سرخ کرده، ماهی سوخاری و همبرگرهای مخصوص «مک دونالد» لذت ببرند!
گفتم: شکموهای ندید بدید! یعنی 12 سال چالش هسته‌ای و آن همه هزینه و تحریم را تحمل کرده‌ایم تا راه «مک دونالد» آمریکایی به ایران باز شود؟!
گفت: یکی از این روزنامه‌های زنجیره‌ای نوشته است، در تبلیغ مک دونالد احتیاط کنید! چون اگر راه‌اندازی آن در ایران با مشکل روبرو شود، مردم دچار سرخوردگی! می‌شوند!
گفتم: یعنی آنهمه امتیازات که داده‌ایم و 150 میلیارد دلار دارایی ایران که بلوکه شده است و... نگران‌کننده نیست ولی محرومیت احتمالی از سیب‌زمینی سرخ کرده مک دونالد در مردم ایجاد سرخوردگی می‌کند؟!
گفت: منظور آنها از «مردم» همان یک مشت اطرافیان خودشان است که کشته و مرده هر چیزی هستند که از آنطرف آب آمده باشد به شرط اینکه مربوط به علم و صنعت و اینجور چیزها نباشد! 
گفتم: چه عرض کنم؟! از یک ندید بدید پرسیدند اگر همه دنیا را به تو بدهند چه می‌کنی؟ گفت؛ می‌فروشم میرم خارج!

گفت: «وندی شرمن» گفته است ما در مذاکرات هسته‌ای چیزی بیشتر از آنچه در فکت‌شیت خودمان درباره «توافق لوزان» آمده است، نمی‌خواهیم!
گفتم: یعنی به چیزی کمتر از برچیدن صنعت هسته‌ای کشورمان رضایت نمی‌دهند؟!
گفت: «آلن ایر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفته است توافق لوزان «تک اسب» ماست و آن را رها نمی‌کنیم!
گفتم: حالا معلوم می‌شود «توافق لوزان» تا چه اندازه‌ برای آمریکا اهمیت دارد که حاضر نیست کمترین خدشه‌ای بر آن وارد شود.
گفت: اگر قرار است مطابق توافق لوزان، صنعت هسته‌ای کشورمان را دو دستی تحویل آمریکا بدهیم دیگر ادامه مذاکره برای رسیدن به توافق نهایی! چه معنایی دارد؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! اوایل انقلاب، شخصی را به جرم عرق‌خوری دستگیر کرده بودند. یارو از افسر نگهبان پرسید؛ مرا برای چی آورده‌اید اینجا؟ افسر گفت؛ برای عرق‌خوری، و یارو گفت؛ پس چرا نمی‌آورید بخوریم؟!

گفت: آقای زیباکلام گفته است؛ مردم آماده باشند که برای عیدفطر جشن هسته‌ای بگیرند، چون همه مسائل حل شده است!
گفتم: کدام مسائل حل شده؟!
گفت: ایشان می‌گوید؛ تکلیف نطنز و فردو مشخص شده، تعداد سانتریفیوژهایی که باید فعال باشند معلوم شده، حجم اورانیوم غنی‌شده‌ای که باید در ایران باشد مشخص شده  و...
گفتم: اینها که امتیازات ما به حریف است! ایشان نفرموده‌اند در مقابل این امتیازات چه گرفته‌ایم که به خاطر آن باید جشن بگیریم؟! مثلا آیا تحریم‌ها برداشته شده یا تحقیق و توسعه ادامه خواهد داشت؟ و...
گفت: اتفاقا درباره لغو تحریم‌ها، لام‌ تا کام حرف نزده و توضیح نداده که چرا باید به خاطر امتیازاتی که داده‌ایم جشن بگیریم؟!
گفتم: چه عرض کنم؛ یارو نصف شب از وسط اتوبوس بلند شد و در گوش راننده چیزی گفت که راننده بهش گفت؛ آقا برو بشین. بعد از چند دقیقه دو مرتبه همین کار تکرار شد و راننده با عصبانیت گفت؛ مرد حسابی مگه عقل از سرت پریده؟ مسافرها پرسیدند مگه چی شده؟ و راننده گفت؛ به من میگه اتوبوس رو چپ کن، یک کمی بخندیم و شادی کنیم!!