گفتم گفتی گفت

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
نتیجه تصویری برای فریدون عباسی
متن کامل مصاحبه دکتر فریدون عباسی با رجانیوز در خصوص مطالب فنی بیان شده از توافق وین/کدام یک از صحبت های صالحی در مجلس صحت ندارد؟/ برنامه جامع هسته ای ایران در حوزه های ساخت سانتریفیوژ، فرآوری و غنی سازی، سایت های غنی سازی و طراحی و ساخت راکتورهای قدرت چه بود؟ و سرنوشت آنها بعد از توافق وین
ما این فرصت را از دانشمندانمان گرفتیم که می توانستند با سوخت پلوتونیوم کار کنند. چون در برنامه های آتی ما این بود که پلوتونیوم را با اورانیوم ترکیب کنیم تا سوخت های آلیاژی تولید کنیم. چرا که انرژی هسته ای آینده از سوخت های پلوتونیومی حاصل می شود و اورانیوم رو به اتمام است. پلوتونیوم به میزان خیلی زیادی در راکتورهای هسته ای دنیا تولید شده و آن را انبار کردند. مگر همه آنها تبدیل به بمب شده است؟ نه اینگونه نیست. همین الان برخی از راکتورهای دنیا از پلوتونیوم بعنوان سوخت استفاده می کند.

مصطفی ظاهری - رجانیوز: روز گذشته پس از صحبت های دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در مجلس شورای اسلامی به سراغ دکتر فریدون عباسی از دانشمندان هسته ای که سابقه ریاست این سازمان را نیز عهده دار هستند رفتیم و مصاحبه تفصیلی در خصوص اظهارات فنی ای که آقای صالحی داشتند برای شفاف سازی بیشتر کردیم که شرحی از این مصاحبه در اینجا آمد و متن کامل مصاحبه نیز ادامه خواهد آمد.

* آقای صالحی در جلسه امروز مجلس شورای اسلامی گفتند: « یکی از راه‌ها این بود که ذخایر اورانیوم غنی‌شده به حداقل برسد. ذخایر اورانیم غنی‌شده ما در حال حاضر حدود ۷ تن است و ما برای اینکه سالانه مواد مورد نیاز بوشهر را تأمین کنیم ۳۰ تن نیاز داریم. قیمتی تا جایگاه جمهوری اسلامی را در جهان ثابت کنیم به همین خاطر هزینه- فایده مبنای کار نبود بلکه تثبیت این فناوری مبنای کار بود. حال ممکن است هزینه‌هایی که در آن زمان کردیم از نظر هزینه- فایده قابل توجیه نباشد.
با روندی که داشتیم و بر اساس تولید سالی ۲ تن اورانیوم غنی شده ما باید برای تامین نیاز بوشهر ۱۵ سال تولید می‌کردیم. شاید بگویید دیگر سانتریفیوژ‌ها را هم به کار بیندازیم که این یعنی همان فاصله ۱۰ سال را که داریم. شاید بگویید سانتریفیوژها را بیشتر کنند. باید بگویم نسل IR۱ سانتریفیوژهای ابتدایی ما بود و حال که ما می‌خواهیم هزینه- فایده را در نظر بگیریم و در عرصه تجارت وارد شویم باید به دنبال نسل جدید باشیم.
نسل IR۶  و IR۸ فعلا به آن صورت که مورد نیاز است در دسترس ما نیست. ما حتی اگر همه سانیرفیوژها را به کار بگیریم ۸ سال طول می‌کشد تا بتوانیم نیاز یک سالمان را تولید کنیم.» نظر شما در خصوص این صحبت های آقای صالحی چیست؟

- بحث اول، بحث اثبات فناوری بوده است. یعنی ما یک انتقال تکنولوژی از خارج به داخل کشور داشتیم. ما یک سری مدارک فنی را گرفتیم که این ها ناقص بود و متخصصین و مهندسین ما، این مدارک را کامل کردند و در نهایت توانستند یک دستگاه سانتریفیوژ با کمک آن مدارک بسازند و بعبارتی به کپی برداری یک دستگاه خارجی بپردازند که خود این کپی سازی نیازمند به این بود که سطح تکنولوژی در فنی مهندسی و ساخت و تولید در کشور پیشرفت کند که اگر این پیشرفت حاصل نمی گشت ما قادر به مهندسی معکوس این دستگاه سانتریفیوژ نبودیم بطوریکه قطعات آن کپی، مونتاژ و در نهایت پایدار و تکرار پذیر نماییم. این فرصت را شکستن آن تعلیق هایی که در سال ۸۲-۸۳ پذیرفته بودیم ایجاد کرد. شکستن آن تعلیق ها که با درایتمندی و هوشمندی مقام معظم رهبری که این موضوع را خواستند ایجاد شود، فرصتی را برای متخصصین ما ایجاد کرد تا ما بتوانیم سانتریفیوژهای P۱ (نسل اول) را مهندسی معکوس کنیم. در طول چند سالی که گذشت به دنبال این موضوع هم ما توانستیم تعداد قابل ملاحظه از این ماشین ها را تولید کنیم و علی رغم خرابکاری های صنعتی ویروس و انفجارهای داخلی که دشمن برای ما ایجاد کرد، توانستیم این ماشین ها را پایدار نگهداریم.

این یک نکته مهم است چرا که P۱ها به ما قدرت طراحی داد و ما توانستیم به تغییر برخی پارامترها به نقطه طراحی داخلی و بومی سازی برسیم بطوریکه شبیه سازی و طراحی کامل یک ماشین سانتریفیوژ در داخل کشور احصاء و بومی شد. کار با P۱ یک نقطه ارزشمند بود.

همچنین برنامه ریزی که در طراحی و ساخت نطنز انجام شد برای تعداد ۴۸ هزار دستگاه P۱ بود. در مدارک و مستندات فنی که در فرآیند انتقال تکنولوژی به ایران وارد شد، در طراحی آن سو ۲/۹ پیش بینی شده بوده است که وقتی مهندسی معکوس و پیاده یازی طراحی انجام میگیرد به سو بین ۱/۶ تا ۱/۸ می رسد که علت آن تغییر طراحی ها و شتاب زدگی در فرآیند ساخت بوده است که در نهایت در تولید به متوسط سو ۱/۵ این دستگاه های نسل اول رسیده اند. پس سو درست این دستگاه ها ۱/۵ هست نه ۱. حالا ما اگر فرض را بر این بزاریم که اگر این دستگاه ها سو ۲ داشتند، این ۵۰ هزار ماشین تقریبا سالی ۱۰۰ هزار سو را به ما می داد که ما برای یک راکتور ۱۰۰ مگاوات نوع بوشهر بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار سو در سال نیاز داریم. تفکری که در ابتدا نطنز را طراحی کرده و سراغ ماشین های P۱ رفته، نگاهی به این مقدار سو داشته که با این تعداد ماشین و این مدل بتواند با یک سایت مانند نطنز بتواند یک راکتور هزار مگاواتی را تغذیه کند.

* همین الان چه میزان سانتریفیوژ در حال فعالیت داریم؟

- ما در اول مرداد ۱۳۹۲ آن چیزی که ما به دولت یازدهم تحویل دادیم حدود ۱۷ هزار سانتریفیوژ P۱ بوده و هزار ماشین سانتریفیوژ نسل ۲ (IR۲M).

* آیا IR۲M کاملا تست و به مرحله تجاری رسیده بود؟

- IR۲M زنجیره اول ۱۶۴ تایی آن به مدت ۲ سال مورد تست قرار گرفت و بعد از آن ما خط تولید را طراحی کردیم و البته عجله ای نداشتیم. چرا که ما ابتدا می بایست P۱ها را کاملا خودکفا می کردیم بطوریکه ما توانستیم مواد و متریالی که با آن قطعات ماشین ساخته می شوند را در داخل تولید کنیم یعنی هم آلومینیوم خاص و فولاد خاص بکار رفته را هم ما اینجا تولید کردیم و نتیجه آن بومی سازی ۹۵ تا ۹۸ درصدی ماشین نسل اول بود و هیچ نیازی به خارج از کشور نداشت. البته اینکه می گویم ۹۵ تا ۹۸ صرفا فقط یک قطعه کوچک بود که تا آن زمان ما به نتیجه برای تولید آن قطعه رسیده بودیم ولی در پایان مرحله تحقیقاتی بوده و به مرحله صنعتی و خط تولید نرسیده بود.

ما یک چیزی را که در P۱ طراحی کردیم سپرهای دفاعی بود در مقابل یورش دشمن که شامل خرابکاری صنعتی و مواد منفجره و ویروس می شد. چون تعداد که به ۵، ۶ هزار سانتریفیوژ رسید این خطر وجود داشت که دشمن با عواملی که دارد نفوذ کرده و با برنامه ریزی هایی که کرده است به یکبار کل ماشین ها را از کار بیاندازد. که یکبار حداقل این اقدام صورت گرفت و با استفاده از مواد منفجره ای که در حسگرهای خلا سانتریفیوژ از چند سال قبل کارگذاری شده بود و این مواد منفجر شد؛ ولیکن با توجه به پیش بینی قبلی ما و جدا سازی مسیرها این ها موفق نشدند ۶۰۰۰ ماشین را از کار بی اندازند.

* چه تعدادی بوده است؟

- تعداد کمی از کار افتاد و ما چون در انبار ماشین داشتیم و به اندازه کافی ماشین تولید کرده بودیم خیلی سریع توانستیم ماشین ها را جایگزین کنیم. تعداد آن، قابل ملاحظه نبود با اینکه تمام آن گیج های خلا منفجر شده بود. ما بگونه ای طراحی کرده بودیم که اگر یک بخشی از بین برود بقیه بخش ها آسیب نبیند.

* پس با آن انفجارها سانتریفیوژها کلا نابود نشدند.

- نه. وقتی گیج خلاء از بین برود کل سانتریفیوژ بلا استفاده می شود و قابل تعمیر نیست. شما فرض کنید ما ۱۰۰ سانتریفیوژ از دست دادیم و این تعداد را با توجه به موجودی انبار توانستیم سرع جایگزین کنیم. ما این پیش بینی را کرده و تعدادی سانتریفیوژ را در انبار ذخیره نمی کردیم، تا زمانی اگر از سوی دشمن غافلگیر شدیم توانمندی ما کاهش پیدا نکند.

حال ما فردو را با ماشین نسل یک پر کردیم هر چند توانمندی اینکه فردو با نسل ۲ پر شود وجود داشت ولی ما چون نمی خواستیم در فردو حساسیتی برای آژانس ایجاد کنیم و خواهان تعامل سازنده با آژانس بودیم صرفا یک تعداد از ماشین های نسل اول خودمان را برای افزایش ظرفیت تولید اورانیوم غنای ۲۰ درصد اختصاص دادیم. یعنی تولید ۲۰ درصد را از نظر جرمی ۳ برابر کردیم. ۴ زنجیره را در فردو داشتیم و یک زنجیره را هم در نطنز که بر روی زمین بود. برای اینکه تولید ۲۰ درصدمان پایدار و امن باشد این امر را به فردو منتقل کردیم و ۱۲ زنجیره دیگر را در آنجا نصب کردیم ولی راه اندازی ننمودیم چون این جزیی از راهبرد ما بود که فردو را در حالتی نگه داریم که اگر فشاری به ما بیاید و به نطنز آسیبی وارد شود، ما فردو را برای راه اندازی داشته باشیم. از طرفی هم در آن مقطع زمانی نیاز به مقدار خیلی زیاد اورانیوم غنی شده نداشتیم و این ها باعث شد تا ما از راه اندازی تعدادی سانتریفیوژ در فردو و نطنز جلوگیری کردیم. بعبارتی دیگر حدود ۱۰ تا ۱۱ هزار ماشین نسل اول در حال فعالیت بودند و تعداد حدود ۶ هزار سانتریفیوژ نسل اول هم در حالت خاموش بودند تا اینها مستهلک نشوند و اکر آسیبی در جایی وارد شد اینها برای جایگزینی آماده باشند. البته ۱۰۰۰ ماشین نسل دوم هم نصب شد.

* میزان سو نسل دوم چقدر است؟

- میزان سو سانتریفیوژ IR۲M بین ۵ تا ۶ هست که ما در زنجیره اول ۱۶۴ تایی سو ۵/۳ بصورت پایدار گرفته بودیم. برنامه ما ۱۰۰۰ ماشین بود که اجرا کردیم. ما این ها را به نظارت آژانس نصب کردیم ولی چون دنبال تقابل نبودیم آنها را موقتا راه اندازی نکردیم. ما بدنبال تعامل با آژانس بودیم. همه اینها در حالیست که IR۴ هم جواب داده بود بطوریکه بالای ۱۰۰ ماشین از آن نصب شده بود و به مدت حدود ۲ سال برای تست کار می کرد و جواب مثبت گرفته بودیم. ولی ما بین IR۴ و IR۲M تصمیم گرفتیم که IR۲M را برای تولید انبوه استفاده کنیم. بخش کارشناسی نظرشان بر این بود که IR۲M از عملکرد بهتری برخوردار است.

* میزان سو IR۴ به چه میزان بود؟

- IR۴ هم همین حدود بود. بین ۵ تا ۶ . تفاوت این دو سانتریفیوژ در موتورشان بود. روتور هر دو یک مدل بود که در مجموع نسل دوم عملکرد بهتری داشت. ما در زمینه ساخت سانتریفیوژ مشکلی نداشت. ما سو ۱۰ را هم در نسل های جدید تقریبا به نتیجه رسانده بودیم. نسل های جدید در روتور با نسل های قبلی متفاوت بود. روتور نسل جدید همگی مواد مرکب (Composite Material) بود. این به این معناست که ما تکنولوژی مواد مرکب را بدست آوردیم. ما طراحی و اجرا را بدست آوردیم، اینکه الیاف را چگونه بپیچیم و چه مقدار رزین استفاده کنیم. همه این ها تجاربی بود که در کشور بدست آمد و نتیجه انتقال تکنولوژی از خارج از کشور نبوده است. ما تعدادی از سانتریفیوژ سو ۱۰ را گازدهی کردیم بودیم و جواب خوبی از آن گرفته بودیم.

به غیر از اینها نوع دیگری از سانتریفیوژ هم در دست کار بود که به آنها سانتریفیوژ های "زیر بحرانی" (Sub Critical ) می گویند که سو آن ۵ بوده و تولید آن خیلی راحت تر بود که به نتیجه رسیده بود. این ماشین ها ارتفاع کوتاه حدود ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر دارند و در نطنز بصورت سه طبقه روی همدیگر قرار می گرفتند. ما می توانستیم بخشی از فردو را اختصاص بدهیم به ماشین ها. فاز تحقیقاتی این ماشین به پایان رسیده بود و ما می خواستیم یک زنجیره پایلوت ۱۶۴ تایی از این سانتریفیوژ را تولید کنیم که جزء برنامه های آتی ما برای سال ۱۳۹۲ به بعد محسوب می گردید.

همچنین ما تا اول مرداد ۱۳۹۲ نمونه اول ماشین سانتریفیوژ سو ۱۶ را هم به پایان رسانده بودیم که البته گازدهی نکرده بودیم و ماشین سو ۲۴ هم مراحل پایانی به دور رسیدن را طی میکرد. یعنی مشکلات مکانیکی آن حل شده بود  برنامه ما برای آینده این بود که سایت فردو با ماشین بالای ۲۰ سو پر شود چرا که سقف فردو خیلی بلند است و هر کسی ادعا کند که فردو برای تحقیقات است که امروز من از سوی آقای صالحی شنیدم؛ این حرف صحت ندارد. یکی از دلایلی که ماشین های P۱ را با اینکه در فردو نصب کردیم ولی راه اندازی ننمودیم بعد از به نتیجه رسیدن ماشین های نسل جدید که نیاز به ارتفاع بلند دارند در فردو نصب و راه اندازی کنیم. بطور مثال IR۸ کاملا در نطنز قابل نصب نیست و باید تغییراتی در نظنز برای نصب این ماشین ایجاد کنیم. البته بقیه ماشین ها در نطنز با توجه به ارتفاع آن قابل استفاده است. برای همین فردو برای نصب و راه اندازی نسل هشتم چون ارتفاع بلندتری دارد مناسب تر است.

* بله. آقای صالحی امروز در مجلس گفتند: «فردو جایی است که در نهایت خود ۳ هزار ماشین می‌تواند بگیرد و مطمئن نیستم به خاطر سقفش می‌تواند ماشین‌های IR۸ را نصب کند یا نه که در این صورت این رقم به ۱۵۰۰ ماشین می‌رسد. در حالی که در نطنز می‌توانیم ۵۰ هزار ماشین نصب کنیم.»

- نه. به اینگونه نیست. در نطنز برای نصب IR۸ می بایست مطالعات بیشتری صورت گیرد که آیا ارتفاع سالن اجازه این کار را می دهد یا نه.
 
* آقای صالحی می گویند که ارتفاع فردو از نظنز کوچیکتر است.

- نه. سقف نطنز کوتاه است. حجم نطنز زیاد و ارتفاع آن کم است ولی در فردو تعداد سانتریفیوژ کمتری قابل نصب است ولی سقف خیلی بلندی را دارد بطوریکه ماشین های با سو بالای ۳۰ هم در فردو قابل نصب است.

* آقای صالحی در ادامه می گویند: « فردو در بهترین شرایط ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ ماشین در خود جای می‌دهد»

نه. فردو ماشین نسل یک را به تعداد ۲۸۰۰ دستکاه در خود جای می دهد.

* منظور آقای صالحی نسل ۸ است. یعنی از انجا که عرض ماشین IR۸ بیشتر هست ۱۵۰۰ ماشین می توان در فردو راه اندازی نمود.

- این یک حرف کارشناسی نشده است. ابعادی که من از ماشین سو بالای ۲۰ سراغ دارم اینگونه نیست که به این تعداد برای نسل هشتم کم شود. الان دقیقا خاطرم نیست. ولی فردو قابلیت بین ۲ هزار تا ۲۵۰۰ دستگاه نسل هشتم را دارد. یعنی ارزش فردو با ماشین نسل هشتم برابری می کند با ۴۸ هزار ماشین نسل اول در نطنز.

* ایشان در ادامه می گویند: «یعنی فردو در بهترین شرایط ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ ماشین در خود جای می‌دهد لذا این عددی نیست که بتوانیم بگوییم فردو محل تولید باشد. فردو از اول هم به عنوان محل تحقیق و توسعه در نظر گرفته شده بود که ما تجهیزات گرانقیمت را در آنجا بگذاریم که اگر خدای ناکرده اتفاقی افتاد از این تجهیزات صیانت شود.»

- صحت ندارد. این تصورات برخی اشخاص هست که فردو را از ماموریت اصلی خارج کرده بودند.

ببینید در مقطع زمانی چند کار بصورت همزمان رخ داد و می بایست بر روی آن تحقیق شود که این توسط دشمن انجام گرفته یا جهالت دوست؟

همزمانی که کاربری فردو را به کار تحقیقاتی عبث در بیابان تغییر دادند.

* عذرخواهی می کنم. آقای صالحی در جای دیگری توضیحی دادند که مربوط می شود به تحقیق و توسعه و گفتند که ما می خواهیم تحقیق و توسعه بر روی ماشین های نسل جدید IR۶ و IR۸ را در فردو انجام دهیم. یعنی آبشارهای تحقیقاتی در فردو صورت بگیرد. عین متن این بخش صحبت ایشان به این گونه هست: «ضمن اینکه ما ۷-۸ نسل ماشین‌های پیشرفته داریم که اگر بخواهیم برای هر کدام آبشارهای تجاری درست کنیم هر آبشاری قریب به ۴۰۰-۵۰۰ ماشین نیاز دارد. لذا اگر همین ۴-۵ نسل می‌خواست در فردو جای بگیرد تحقیق و توسعه ما را پاسخ می‌داد اما به دلایلی فردو را از برنامه‌ریزی اولیه‌ای که برایش شده بود به محل تولید بردند.»

- این حرف جدیدی است که الان می گویند ولی در آن موقع انحرافی در برنامه غنی سازی ما ایجاد شده بود که از یک طرف دشمن خرابکاری صنعتی کرده بود. مواد منفجره در ماشین کار گذاشته بود و ویروس هم کار کرده بود و خرابکارهای داخلی را هم شناسایی کرده و آموزش داده بودند. از چند جنبه به ماشین های P۱ حمله کردند که این یک نکته است. از طرفی هم مدیریت وقت دستور داده بود و فعالیت کارخانه ساخت سانتریفیوژ متوقف شده بود. یعنی از یک طرف دشمن می خواهد همان ۶۰۰۰ هزار سانتریفیوژ را به روش های مختلف نابود کند و از طرفی دیگر مدیریت وقت فعالیت کارخانه ساخت سانتریفیوژ را متوقف کرده است.

* مدیریت وقت کجا؟

- مدیریت وقت سازمان انرژی اتمی و آن کارخانه. یعنی یک جریانی همزمانی که دشمن بنا به نابودی همه سانتریفیوژهای کشور را دارد، فعالیت کارخانه ساخت سانتریفیوژ را متوقف کردند یا میزان تولید را به شدت کاهش دادند. وقتی شما فعالیت خط تولید کارخانه را متوقف کرده و تیراژ را بشدت کاهش می دهید هزینه تمام شده دستگاه ها بسیار گران خواهد شد چرا که شما هزینه پرسنل و تجهیزات و نگهداری کارخانه را خواهی داشت ولی خروجی بسیار ناچیزی دارید و بعد از آن رفتند فغان برآوردند که این ماشین گران است. این مثل خودرو هست. وقتی شما تیراژ تولیدتان را کاهش می دهد قیمت تمام شده شما افزایش پیدا خواهد کرد.

یک برنامه حساب شده می تواند وجود داشته باشد که از یک طرف دشمن به شما حمله می کند و از سویی شما سطح فعالیت کارخانه را کاهش می دهید و یا کاملا متوقف می کنید و وقتی علت را جویا می شوی می گویند نسل جدید در حال تولید است و این در حالیست که هنوز فرآیند تولید نسل جدید طی نشده است؛ اینکه اینها پایدار و تکرار پذیر شده باشند. تست شده باشند و گاز تزریق شود تا بررسی شود ترکیب گاز با روتور ناخالصی ایجاد نکند و این نیازمند زمان و کار کردن بود. متاسفانه این کار صورت گرفت.

حال از سوی دیگر فردو را هم از ماموریت تولید خارج کردند و به ماموریت تحقیقاتی به ضعم خودشان مشغول کردند. توجه کنید آنجا محلی برای تحقیق نیست. کسی ۴، ۵ دستگاه سانتریفیوژ را نمی برد ۸۰ متر زیر زمین تا بر روی آنها کار تحقیقاتی کند. تجهیزات خیلی گرانقیمت همراه این نیست که نشود این را در جای دیگر نگهداری کرد. ما الان سالهاست در اصفهان و نطنز روی زمین و چند محل دیگر در کشور مشغول این کار هستیم و مشغول کار تحقیقاتی بر روی دستگاه های سانتریفیوژ هستیم و چون ما این کار را در جاهای مختلف توزیع کردیم دیگر این ها آسیب پذیر نیستند. پس لزومی ندارد جایی را که می توان تولید پایدار با یک هدف راهبردی برای ما داشته باشد را ما تبدیل به یک مرکز تحقیقاتی بکنیم. این یک اشتباه بود. یک ساده انگاری نسبت به موضوع بود که خوشبختانه در اواخر سال ۸۹ این اشتباه تصحیح شد و فردو به ماموریت اصلی خودش برگشت و این تبدیل به یک اعتبار برای تیم مذاکره کننده هسته ای در دوران مسئولیت آقای جلیلی گشت. یعنی فردو به یک ابزاری تبدیل شد که خیلی ها حاضر شوند به پای میز مذاکره بنشینند و بخواهند با ما معامله بکنند. ولی وقتی کاربری تحقیقاتی پیدا می کند دیگر ارزشی نخواهد داشت.

همین که ما ۲۰ درصد را افزایش دادیم و در فردو آن را گسترش دادیم بحث و سطح مذاکرات عوض شد. سطح مذاکرات بالاتر آمد و به ۲۰ درصد  بالای ۲۰ درصد کشیده شد. یعنی اگر امروز افتخار می کنند که ۵، ۶هزار سانتریفیوژ را در قطعنامه شورای امنیت پذیرفتند باید از آن مغز متفکر و مدیریتی که در آن دوره سطح مذاکرات به غنی سازی بالای ۲۰ درصد رساند که امروز به غنی سازی ۳.۵ درصد ما رضایتی دادند، وگرنه امروز همچین رضایتی موجود نبود.

* آقای صالحی نکته دیگری رو در صحبت های خودشان مطرح می کنند که شرح آن به این صورت است: « فرض کنیم امروز توانایی تولید ۲۰۰ هزار سو را داشته باشیم. تنها مدتی می‌توانیم این تولید را در نظر بگیریم زیرا مواد اولیه این کار را نداریم. سازمان انرژی اتمی با اجازه مقام معظم رهبری چند سالی است که استخراج هوایی را شروع کرده که در این زمینه خبرهای خوشی را داریم که در آینده اعلام خواهیم کرد.
تا ۱۰ سال آینده ما به مرحله‌ای می‌رسیم که مواد اولیه ۱۹۰ هزار سو را داشته باشیم و در این فاصله با اکتشاف و استخراج در وضعیتی قرار خواهیم گرفت که این مواد اولیه تولید خواهد شد.»  لطفا نظرتان را در خصوص این صحبت ها بفرمایید.

- من بارها در مصاحبه های قبلی خودم گفتم که ذخایر اورانیوم کشور، ذخایر راهبردی محسوب می شوند. این به چه معناست؟ به این معناست که ما از این ذخایر می بایست در تحریم ۱۰۰ درصد و یا برای تنظیم بازار استفاده کنیم. یعنی ایران جز کشورهایی نیست که اورانیوم در آن به وفور یافت بشود. حداقل با اطلاعات امروز.

نکته دیگری که هست با مدیریت دولتی و تکنوکرات نمی شود کار اکتشافی را سریعا انجام داد. ما در بازه سال ۹۰ تا ۹۲ سرعت اکتشاف هوایی و زمینی را افزایش دادیم. چگونه؟ مدیریت جهادی را به خدمت گرفتیم. از کارهای حاشیه ای، متفرقه و لوکس بازی پرهیز کردیم. با بکارگیری مدیریت جهادی و پای کار آوردن شرکت های خصوصی قدرتمند داخلی به اکتشاف سرعت بخشیدیم. دوستانی که الان خبرهای خوش را می خواهند اعلام کنند مرهون کار کردن افرادی هستند که در آن زمان با سبقه مدیریت جهادی عمل کردند و الحمدالله الان هم مدیریت خوبی در بخش اکتشاف هست که بهره مند از تجارب مدیران جهادی در آن زمان است و می توان انتظار داشت این ها کمی اقتصادی تر از گذشته کار بکنند.

ولی اصل مطلب این است که ما باید بدنبال خریدن معدن و یا خریدن کیک زرد از خارج از کشور باشیم چرا که آنچه در ۱۴، ۱۵ سال آینده مورد نیاز ماست می بایست مانند کشور فرانسه و سایر کشورهایی که انرژی هسته ای برایشان مهم است در خارج از کشور سرمایه گذاری کنیم و خودمان صاحب معدن باشیم و یا از منابع پایدار بتوانیم کیک زرد را وارد کنیم و از منابع داخلی برای ذخایر راهبردی و تنظیم بازار بهره گیریم.

* ظرفیت فعلی معادن ما برای تولید چه میزان اورانیوم هست؟

- آنچه من بخاطر می آورم این است که برآورد ما برای۲۰ سال، ۲۵۰۰، ۲۶۰۰ مگاوات بود. جمعی ما زده بودیم از ۲ راکتور هزار مگاواتی، راکتور دارخوین، اراک و راکتور تهران که از غنی بالاتری برخوردار است که ذخایر اورانیوم ما برای ۲۰ سال می تواند این نیاز را برآورده سازد. این را ما اعلام نمی کردیم که چرا که یک برآورد اولیه بود.

* این چیزی است که در حال استخراج است؟

- نه. این چیزیست که قرار است در آینده استخراج شود. می بایست ارزش این معادن به درستی محاسبه می شود و روش هایی ما برای استخراج پیدا می کردیم که مرقون به صرفه باشد یا در فرآیند تولید سوختمان می بایست بهینه سازی می کردیم تا بتوانیم به قیمت جهانی نزدیک شویم. ما چون دائم در فشار تحریم بودیم کمتر به فرصت های بهینه سازی توجه می کردیم. این جز برنامه هایی بود که از سال ۹۰، بهینه سازی تولید سوخت با هدف صادرات در دستور کار قرار گرفت. یعنی اینکه سوخت را بهینه کنیم بطوریکه استانداردهای جهانی را داشته باشد و از لحاظ قیمتی با بازار جهانی قابل رقابت باشد. البته این معنا نیست که در واقع بخواهیم سوخت کشور را صادر کنیم بلکه صرفا برای ایجاد صرفه اقتصادی سوخت خودمان در مقابل سوخت خارجی بود.

* آقای صالحی درباره اراک به دو مسئله اشاره نمودند. یک مسئله پلوتونیوم و مسئله دیگر قلب راکتور بوده است. ابتدا به مسئله قلب راکتور بپردازیم. اگر خاطرتان باشد صحبت های قبلی این بود که قلب راکتور جدا سازی شده و در آورده شود و قلب دیگری طراحی و جایگزین شود، ولی ادبیات امروز آقای صالحی تغییر کرد و گفتند که «ما فعلا باید راکتور آب سنگین اراک را کامل کنیم چون یک پروژه بزرگ و افتخارآمیز است که با بازطراحی آن یکی از بهترین راکتورهای تحقیقاتی جهان راه‌اندازی خواهد شد و قریب به ۵ الی ۶ سال طول می‌کشد که این راکتور به سرانجام برسد.»

- این همان صحبت قبلی است. بگذارید من یک شرح مختصر فنی بدهم.

اصل این راکتور یک گنبدی است که این کف آن عمق حدود ۱۰ متری دارد و در حفره ای که وجود دارد یک استوانه فلزی کار گذاشته می شود که جنس آن فولاد با درجه هسته ای است. فولاد معمولی که در صنایع دیگری چون نفت و نیرو بکار می رود نیست. فولاد خاصی است که گرید هسته ای دارد. حدود ۴، ۵ سال طول کشیده است که این محفظه اصلی راکتور با این فولاد خاص و با دقت های لازم تراشکاری و جوشکاری شده بود ساخته شود و در محل خود نصب شود. حالا قرار است این محفظه که سرمایه ملی ماست از محل خود خارج شود.

بازطراحی به این معناست. محفظه سه تیکه هست که با جرثقیل از محل خارج می شود و با تریلی از نیروگاه خارج می شود. قبلا کفته بودند که این قلب راکتور می بایست منهدم شود و یا به خارج از کشور انتقال یابد که البته در خصوص سرنوشت آینده این قلب نمی دانم چه تصمیمی گرفته اند. به هر حال این محفظه از راکتور خارج می شود و محفظه جدیدی جایگزین می شود که تعداد مجتمع های سوختش از تعداد ۱۵۰ به تعداد ۷۵، ۷۶ عدد کاهش می یابد و نوع سوخت آن نیز تغییر می یابد. سوخت قبلی اورانیوم طبیعی بود و در حالت جدید اورانیوم چند درصد غنی شده است. تنها موردی که ذکر شده این است که این راکتور بصورت آب سنگین حفظ شده است درصورتیکه دیگر لزومی ندارد که آب سنگین در این راکتور استفاده شود. چرا که دیگر سوخت آن غنی شده است و اینکار صرفا برای این انجام شد که اذهان عمومی کمی از این مسئله شاد باشند که مثلا ما راکتور آب سنگینمان حفظ شده درصورتیکه این مشخصات راکتور جدید با آن راکتور قبلی تفاوت اساسی دارد. یعنی راکتوری که ما می توانستیم با سوخت طبیعی راه اندازی کنیم که جدا از برنامه غنی سازی کشور و مستقل باشد و بتونیم در آن شبیه سازی ها و طراحی های خودمان را تست کنیم و توان فنی مهندسی کشور را در آن آزمایش کنیم. بتوانیم آزمایش های قدرتی انجام دهیم بدون اینکه قدرتش بالا باشد و آماده باشیم برای ساخت سوخت راکتورهای ۳۶۰ مگاوات و ۱۰۰۰ مگاوات.

راکتور قبلی ۴۰ مگاواتی، کنترلش در دستان خودمان بود، سوختش هم داخلی و ما تجارب خیلی زیادی از این راکتور می گرفتیم درصورتیکه خارجی ها نمی گذاشتند ما سوختمان را به خارج برای تست ببریم. ما فقط از راکتور تهران و یک راکتور صفر قدرت اصفهان و بعد از با راکتور اراک می توانستیم بعنوان جایی که با نبوغ ایرانی بتوانیم سوخت ها را تست کنیم. من بر روی نبوغ ایرانی تکیه می کنم چرا که نبوغ دانشمندان ما این بود که ما در راکتور تهران مرحله اول آزمایش های سوخت را انجام دادیم، راکتور صفر قدرت اصفهان را تغییر شکل دادیم و از سوخت اراک با طول کوتاه تر آنجا استفاده کردیم. این مغز متفکر که در انرژی اتمی کار می کرد و مدیریت جهادی را هم بکار می برد در مدت زمان کوتاه دشمنان را حیرت زده کرده بود که این ها در کشورشان چه می کنند و از ابزار موجودشان استفاده بهینه کرده و تحریم ها را بی اثر می کنند. حالا اگر راکتور اراک هم راه اندازی می شد و سوخت ایرانی در داخلش بکار برده می شد با روش های خیلی هوشمندانه که به آن رسیده بودیم، بعد از ۲ سال، ۳ سال از فعالیت این راکتور می توانستیم در دنیا ادعا کنیم که کاملا سوخت را تولید می کنیم، آزمایش هم کردیم و صحت آزمایش ها را هم با عدد و رقم نشان می دادیم. یعنی به یک کشور پیشرفته در آزمایش و تولید سوخت تبدیل می شدیم که متاسفانه این جریان فکری که الان حاکم است این فرصت ها را سوزاند. فرصت هایی که با فعالیت شبانه روزی دانشمندان ما ایجاد شده بود گرفته شد وگرنه ما تا الان راکتور اراک را راه اندازی کرده بودیم و شرایط انجام انواع و اقسام آزمایش ها در آنجا برای دانشمندان ما میسر گشته است.

* در خصوص راکتور اراک یک توضیح دیگری هم آقای صالحی دادند که من آن را برای شما می خوانم: « با بازطراحی آن یکی از بهترین راکتورهای تحقیقاتی جهان راه‌اندازی خواهد شد و قریب به ۵ الی ۶ سال طول می‌کشد که این راکتور به سرانجام برسد. چه ضرورتی دارد که با وجود راکتور تحقیقاتی اراک که همه چیز در آن دیده شده است ما به سراغ ساخت یک راکتور تحقیقاتی دیگری برویم؟ ما بعد از ۵-۶ سال رآکتور اراک را خواهیم داشت و کار تحقیقاتی روی آن انجام می‌دهیم و بعد از این ۶ سال ۹ سال بعد رآکتور بعدی را برای خودمان یا جای دیگر می‌توانیم طراحی کنیم. بنابراین بنده این را به هیچ عنوان محدودیت تلقی نمی‌کنم.»

تا آن موقع این افرادی که این حرف ها را می زنند بر مسند مسئولیت و پست مدیریت نیستند و متاسفانه در کشور ما پاسخگویی در مسئولین وجود ندارد. وقتی مسئولی از مسند قدرت خارج شد، پاسخگوی حرف ها و اعمال گذشته خود نیست. این ها همان افرادی هستند که در مسئولیت های قبلی خود چه در دانشگاه و چه آژانس یک کلمه نگفتند که این راکتور اشکال دارد. هیچوقت صحبتی نکردند. همیشه وجیه المله می خواهند باقی بمانند و همیشه بدبنال منفعت طلبی اند. امروز هم بدنبال منفعت طلبی اند. فردا هم اگر نظام اجرایی کشور عوض شود و تصمیم دیگری بگیرند، این افراد برای اینکه در قدرت باقی مانده و در صحنه باشند؛ جهتشان را عوض می کنند. آن روزی که فردو از تحقیقات خارج شد و به تولید که ماموریت اصلیش است بازگشت؛ همین افراد بودند که اعلام کردند که با این تصمیم کاملا موافقیم. این ها در جلسات ثبت شده است. صدا ها ثبت شده است. امروز باد از جهت دیگری می وزد و این حرف ها را می زنند درصورتیکه راکتور اراک اگر می خواست تبدیل به چنین راکتوری بشود، چرا در آن مقطع زمانی نگفتند. چرا آن موقع که مسئول بودند تغییر ندادند. مگر مسئولین کشور حرف منطقی را نمی پذیرفتند؟ چرا آن موقع نگفتند؟ این ها سوال برانگیز است افرادی که ظاهرا می گویند اینها متخصص هستند و خیلی هم بر روی آنها تبلیغ می شود ولی در موقعی که باید حرف بزنند، نمی زنند. حداقل می نوشتند به من می دادند و من اجرا می کردم. من را توجیه می کردند. می گفتند این راکتور بدرد نمی خورد.

من توجه شما را جلب می کنم به یک مقاله ای که امریکایی ها آن را منتشر کردند. یک مقاله ای در سال ۲۰۱۵ توسط آقایان علی احمد و الکساندر گلاسر از دانشگاه پرنستون امریکا منتشر شده که در آن آمده است این پیشنهادیست برای راکتور IR۴۰ ایران تا تبدیل شود به راکتوری که پلوتونیوم کمتری تولید کند. خلاصه این مقاله را که شما مطالعه کنید می بینید همین حرف هایست که در تلویزیون ما زده می شود که آن را امریکایی ها تهیه کرده اند و ۳ سال قبل یعنی در سال ۲۰۱۲ امریکایی ها یک سفارشی را دادند به یک موسسه نوروژی با نام Norwegian Defence Research Establishment تا راکتور Heavy water ایران را به یک راکتور نزدیک به عدم اشاعه تبدیل کنند. ۳ سال بعد یک مقاله ای نیز از دانشگاه پرینستون امریکا منتشر می شود که وقتی خروجی آن ها بررسی می شود متوجه می شویم این همان بازطراحی است که برای راکتور اراک ایران انجام شده است.

این هم یک نسخه امریکایی است که برای راکتور اراک پیچیده شده است و گفته می شود این می تواند پلوتونیوم کمتری تولید کند. حال مگر این راکتور در حال تولید پلوتونیوم بود؟ بحث این است که جایی در مدارک و سوابق که مربوط به این راکتور بوده است آمده که این راکتور صرفا می خواهد پلوتونیوم تولید کند؟ در هر راکتوری پلوتونیوم تولید می شود. راکتوری که تحت نظارت آژانس است را که نمی شود سوخت آن را به راحتی در آورد و پلوتونیوم را از آن خارج نمود.

من قبلا تذکر دادم که این یک گاف سیاسی است که این راکتور را می خواهیم بازطراحی کنیم و میزان پلوتونیوم خروجی آن را کاهش دهیم.

* آقای صالحی در جلسه امروز مجلس گفتند که «راکتور آب سنگین اراک سالانه ۱۰ کیلو پلوتونیم تولید می‌کرد به دلیل اینکه ما دنبال تولید بمب نبودیم و بازطراحی آن برای ما محدودیتی ایجاد نخواهد کرد»

- مگر پلوتونیوم صرفا برای تولید بمب اتمی است؟

* بله. آقای صالحی در ادامه گفت: «اینکه تولید پلوتونیوم زیر یک کیلو باشد برای ما یک محدودیت نیست و برای ما فرقی نمی‌کند.»

اصلا ۱۰ کیلوگرم پلوتونیوم در آن تولید شود. سوخت آن نگهداری می شود. ما سوخت آن را باز نمی کردیم. از سوی تحت نظارت دوربین ها و بازرسان آژانس نیز است. بعد ما اگر تصمیم می گرفتیم که بازیافت اورانیوم انجام بدهیم حتما این را به آژانس اطلاع می دادیم. همچنین گرم پلوتونیوم ما تحت نظارت آژانس بود. شما که نمی توانید پلوتونیوم ببرید پنهان کنید. ما این فرصت را از دانشمندانمان گرفتیم که می توانستند با سوخت پلوتونیوم کار کنند. چون در برنامه های آتی ما این بود که پلوتونیوم را با اورانیوم ترکیب کنیم تا سوخت های آلیاژی تولید کنیم. چرا که انرژی هسته ای آینده از سوخت های پلوتونیومی حاصل می شود و اورانیوم رو به اتمام است. پلوتونیوم به میزان خیلی زیادی در راکتورهای هسته ای دنیا تولید شده و آن را انبار کردند. مگر همه آنها تبدیل به بمب شده است؟ نه اینگونه نیست. همین الان برخی از راکتورهای دنیا از پلوتونیوم بعنوان سوخت استفاده می کند.

* برای خود بنده هم جای سوال است. اگر تولید پلوتونیوم بد هست و فقط صرفا استفاده نظامی نامشروع می توان از آن کرد، این بد بودن برای کل دنیاست. اگر حکم شرعی حرام برای آن وجود دارد؛ این نه تنها برای ما بلکه برای همه دنیاست. ما اگر از لحاظ شرعی نمی بایست بمب اتمی تولید کنیم، نباید زمینه ایجاد تولید بمب را برای دیگران ایجاد کنیم و اینکه بخواهیم این پلوتونیوم را از کشور خارج کنیم و مثلا به روسیه ارسال کنیم زمینه تولید بمب را برای روسیه فراهم ساخته ایم. و اگر اینگونه نیست و پس از ارسال سوخت به خارج استفاده غیر نظامی از این پلوتونیوم می شود چرا این استفاده را خودمان نکنیم؟

ما هیچ چیزی را که برای کشور سرمایه راهبردی محسوب می گردد را نباید از کشور خارج کنیم. چه اورانیوم و چه پلوتونیومی که خروجی فعالیت راکتور خواهد بود. ما می گوییم بنا بر ساخت سلاح نداریم و شما می توانید بر آن نظارت کنید. آژانس می بایست وظیفه نظارتی خود را انجام دهد. از نظارت امتناع نمی کنیم. ما چیزی را فراتر از NPT نباید می پذیرفتیم. متاسفانه این تفکری که در کشور اجرائیات را اداره می کند و به مذاکرات می رود اصلا باور کرده که داشته خلاف می کرده است. وقتی کسی با باور خلاف به مذاکرات برود؛ وقتی طرف مقابل به او بگوید تو خلاف می کنی به طرف مقابل می گوید بله من خلاف می کنم پس بیایید کمک کنید تا من شفاف بشوم. دائم خودش را تعدیل می کند.

* آیا شفاف سازی به معنای تعدیل کردن است؟

- تعبیری که من داشتم این بود که ما با آژانس همکاری می کردیم و اورانیوم ۲۰ درصد هم غنی سازی می کردیم. آژانس این را نظارت داشت و در حد گرم هم اندازه گیری می کرد که ما چند گرم در روز ۲۰ درصد غنی سازی می کنیم. بازرسی هم هر زمانی سر زده می خواست انجام میداد و ما علاقمند به دیدن بازرسان بودیم چرا که چیزی برای پنهان کردن نداشتیم. درباره اراک هم تنها موردی که ما به آژانس ایراد می گرفتیم و با تاخیر اطلاعات را به آنها می دادیم این بود که آژانس امن نبود و مسیرهای خرید تجهیزات ما لو رفته و شناسایی می شد. همینطور که وقتی چند جایی را فهمیدند در بنادر تجهیزات خریداری شده ما را توقیف کردند. ما هم تصمیم گرفتیم هر زمانی تجهیزات را آوردیم به آژانس آن را اطلاع دهیم. همین که مخزن را جایگزاری کردیم به آژانس اطلاع دادیم برای بازرسی. چون نمی خواستیم زمان حمل مخزن ما را مطلع باشند چون ممکن بود در راه به آن آسیب برسانند. به هر حال آژانس در آن بازه زمانی که بازرسی می کرده یک گزارش منفی نداده که چیزی از من پنهان شده است و همیشه حرف های کلیشه ای همیشگی خود را زده است.

خوب یک وقتی با این دیدگاه به مذاکره می روید و بر روی مواضع ایستادگی می کند و می گوید ما از NPT عبور نکردیم، شما هم عدول نکنید و بیایید بازرسی خود را مطابق قانون انجام دهید و چیزی را فراتر از قانون از ما نخواهید و تکلیف اضافه برای ما ننویسید. ولی این ها با شرطی رفتند که انگار ما داشتیم کار بر روی سلاح انجام می دادیم که مواد را یکجا بازرسی می کردند و بعد بر روی تکنولوژی و سلاح با آژانس مذاکره کنیم. یعنی از موضع ضعف به مذاکرات رفتند و شروع از ژنو به این صورت بوده است. انگار سنگ افتاد در چاه، حالا عقلای ممکلت این سنگی را که عده ای در چاه انداخته اند را باید در بیاوردند.

* آقای صالحی در ادامه صحبت های خودشان در خصوص اراک می گویند: « آیا می‌دانید تولید رآکتور چقدر هزینه دارد؟ همین رآکتور اراک اگر به سرانجام برسد و اگر بخواهیم مشابه آن را از بازار بین‌المللی بخرید حدود ۱ میلیارد دلار قیمت دارد. ما که نمی‌توانیم رآکتور را برای اینکه فقط نشان دهیم می‌توانیم بسازیم تولید کنیم بلکه بایستی یک توجیه علمی و هزینه فایده داشته باشد.»

- حتما کسانی که در ابتدا تصمیم گرفتند این راکتور را بسازند، چه در بحث انتقال تکنولوژی آن از خارج، چه در بحث تغییر طراحی هایی که انجام شده، محاسباتی که انجام شده و بومی سازی که انجام گرفته؛ همگی هدفدار بوده است. ما در جهتی پیش رفتیم که در آن هم آموزش نیروی انسانی بوده و هم ارتقاء سطح فنی و مهندسی و ساخت تولید کشور بوده است. کشور برای بدست آوردن این ها هزینه می کند. مثل اینکه ما بیاییم دانشگاه ها را تعطیل کنیم و بگوییم هدفدار نیست. اینگونه نیست. حاصل رشد علمی کشور می بایست جایی خودش را نشان دهد. این راکتور نیروی انسانی حرفه ای در زمینه شبیه سازی، طراحی، تست و ساخت و تولید در کشور تولید می کرد و شرایط آزمایش برای هدف های آتی که تامین انرژی و توسعه و تحقیقات است فراهم می کرد. این هدفمند بود.

* آقای صالحی کل ساخت راکتور اراک را زیر سوال بردند و بعبارتی گفتند ما صرفا برای پز دادن و ادعای اینکه ما می توانیم بسازیم این راکتور را ساختیم و استفاده دیگری ندارد.

- بله. اتفاقا ما باید بتوانیم راکتور بسازیم. اگر ما بخواهیم به سمت ساخت راکتورهای قدرت پیش برویم، باید از ساخت راکتور با توان های پایین تر شروع کنیم. توجه کنید باز طراحی راکتور صفر قدرت مجتمع اصفهان به ما تجربه اضافه داد. کارهایی که در خصوص تولید سوخت تهران انجام دادیم؛ همگی تجربه بود. ما در اراک در حال تجربه ای بودیم که ما را جزء محدود کشورهای راکتور ساز جهان قرار می داد و همچنین ما استفاده های خیلی زیادی از این راکتور اراک می توانستیم بکنیم.

ما می گوییم تجربه فنی مهندسی خودمان را کجا می خواهیم نشان دهیم؟ تجربه ساخت و تولیدمان، تجربه کار با مواد گرید هسته ای را از کجا باید بدست بیاوریم وقتی کشورهای دیگر با ما همکاری نمی کرده و تحریم مان می کنند. ما باید از امکانات خودمان داشته باشیم که هم این امکان آموزشی باشد و هم امکان تحقیقاتی و هم امکان آزمایش تجربمان باشد و هم یک سکوی پرتاب باشد برای بعد.

این ها را باید ایشان بداند و بداند که اگر ما در حوزه civil ساختمان سازی، بتون ریزی، تونل سازی و ... هزینه کردیم آیا استفاده دیگری نداشت؟ همین تجربه ساخت تونل فردو مگر به ساخت در تونل های دیگر منتقل نشد. ما نمی توانیم بگوییم که هزینه کردیم و تمام شد و استفاده ای ندارد. اصلا ساخت راکتور سطح فنی و مهندسی کشور را ارتقا می بخشد. در جواب ایشان من یک جمله را بصورت کامل می توانم بگویم و آن اینکه راکتور اراک هیچ چیزی برای این مملکت نداشت همینکه بخش خصوصی شجاعت پیدا کرد که بیاید و بگوید ما می توانیم تجهیزات راکتور ۱۰۰۰ مگاواتی را بسازیم. چطور شرکت های فنی مهندسی بخش خصوصی می آیند با یکدیگر پیوند پیدا می کنند و کنسرسیومی را تشکیل می دهند و مدیریت یک کار بزرگ را در کشور عهده دار می شوند و می گویند ما می توانیم تجهیزات راکتور ۱۰۰۰ مگاوات می سازیم. چرا که تجهیزات راکتور ۴۰ مگا وات را ساختند و دیدند دولت هم حمایت می کند. دولت می خواهد، حمایت می کند، نظارت می کند و مشورت هم می دهد. شرکت های داخلی ما با استانداردهای هسته ای آشنا شدند و این ها بزرگترین دستاورد راکتور اراک است. متاسفانه این ها جز توجیه جریان موجود هیچ هنری ندارند و در حال انتحار علمی هستند.

* بازطراحی اراک چقدر هزینه برای کشور خواهد داشت؟

من دقیق نمی دانم. باید بررسی شود در بازرسی چه جاهایی می خواهد تغییر یابد. بالاخره مخزن که تغییر خواهد یافت. هزینه هایی که شده و بتون هایی که ریخته شده دیگر خاصیت قبلی را ندارند. سیستم قبلی برای ۴۰ مگاوات طراحی شده بود ولی در طراحی فعلی ماکزیمم ۲۰ مگاوات توان از راکتور گرفته خواهد شد.

* یعنی راکتور ۴۰ مگاواتی اراک به ۲۰ مگاوات کاهش پیدا خواهد کرد؟

- بله. همه چیز این راکتور over دیده شده، یعنی کارهایی که سیستم تاسیسات، سیستم ایمنی، سیستم های cooling، سیستم های حفاظ سازی و بعبارتی تمام تجهیزات و تاسیسات برای راکتور ۲۰ مگاواتی خیلی زیاد است چرا که برای راکتور ۴۰ مگاواتی پیش بینی شده اند و بعبارتی دیگر این هم یعنی دور ریختن سرمایه کشور. شاید بتوان گفت ۵۰ درصد هزینه ای که شده را ما در آنجا بلا استفاده می گذاریم و چون تجربه اول ما بوده حتی مهندسین ما ضرایب ایمنی را هم بیشتر کرده بودند.

* بر می گردم درباره سانتریفیوژهای IR۶ و IR۸ که آقای صالحی گفتند: « برخی‌ها می‌گویند در این ۱۰ سال محدودیت و ماشین‌های نسل ۸ ما قدیمی می‌شود در صورتی که اصولا IR۸ هشت سال طول می‌کشد که تازه تبدیل به یک ماشین قابل استفاده تجاری و تولید انبوه برسد. ماشین IR۶ و IR۸ ماشین‌های آینده ایران خواهند بود.»

- این ها به اصلاح قیاس به نفس است. توان خودشان، مدیریت خودشان و مجموعه افرادی که اطرافشان هستند را نگاه می کنند و این زمان ها را می دهند. در صورتی که ما در کمتر از ۱۸ ماه ماشین سو ۱۶ را به نتیجه رساندیم و از تجربه آن در سو ۲۴ استفاده کردیم و اگر همان روند ادامه پیدا می کرد ما در کمتر از یکسال تعدادی از ماشین را ساخته بودیم و مورد آزمایش قرار می دادیم و خط تولید را برای اینها طراحی می کردیم. بستگی دارد چقدر نیروها با انگیزه باشند. وقتی نیروهای با انگیزه را از سازمان انرژی اتمی بیرون می کنند و مدیریت آنجا را دست آدم های غیر متخصص می سپارند و وقتی مدیر ارشد آنجا به جای پرداختن به کارهای تخصصی خود به کارهای دیگری مشغول است خیلی بیشتر از ۸ سال طول می کشد تا اینکه یک ماشین سانتریفیوژ را تولید کنند ولی اگر نه مدیریت را جهادی کنیم و تکنوکرات ها را کنار بگذاریم و افراد دلسوز دوباره به سیستم برگردند و سایر ظرفیت های بکار گرفته نشده را استفاده کنیم مطمئنا در خیلی سال های کمتری می توانیم سانتریفیوژهای سو بالای ۲۰ را طراحی کنیم و در یک بازه ۵ ساله بتوانیم یک کارخانه خوب برای غنی سازی داشته باشیم. یعنی اگر همان روند ادامه پیدا می کرد می شد تا سال ۹۴ کار تست و تایید صنعتی IR۸ را به پایان برسانیم و در یک بازه ۳ ساله تعداد ۳ هزار سانتریفیوژ نسل هشتم را تولید کنیم. این کار شدنی بود چرا که ما تجربه ساخت IR۲M را داشتیم و با استفاده از آن تجربه این کار امکان پذی بوده است.

* پس اینکه آقای صالحی گفتند که در ۱۰ سال آینده ظرفیت تولید ۱۹۰ هزار سو وجود داشت اشتباه است؟

- هر کس پاسخگوی حرف خودش است. ببینید ما اگر آن روند را ادامه می دادیم، برنامه این بود بتدریج سانتریفیوژهای نسل دوم خودمان را با سانتریفیوژ های کرش شده نسل اول جایگزین کنیم چرا که از نظر اندازه و سیستم به یکدیگر نزدیک بودند و ما یکدفعه سو بالای ۵ را در چرخه غنی سازی داشتیم و این به معنای ۳ تا ۴ برابر فعلی در نطنز. متاسفانه این زیگزاک هایی که در کشور ما پیش گرفته می شود، قدرت برنامه ریزی را از متخصصان میگیرد و یک عده افراد توجیه کار هم پیدا می شوند که این ها عمر خدمتیشان تمام شده و اینها می آیند و متاسفانه می خواهند حرکت غلط فعلی را توجیه کنند و این حرف های خیلی سندیت کارشناسی ندارد. ما باید حرف مقام معظم رهبری و مصوبه مجلس را ملاک بگذاریم که ۲۰ هزار مگاوات جدی جدی است و برویم برای رسیدن به ۲۰هزار مگاوات برق هسته ای برنامه ریزی بکنیم. ما الان مطالبمان از دستگاه اجرایی کشور ۲۰ هزار مگاوات برق هسته ای است در مدت زمان معقولی. این را باید از سازمان انرژی اتمی خواست که برنامه شما برای ساخت راکتور چیست؟ برنامه شما برای تامین سوخت این ها چیست؟ برنامه شما برای معدن چیست؟ ما برای ۲۰ هزار مگاوات که نمی توانیم بر روی معادن داخلی فکر کنیم. دستگاه دیپلماسی بجای اینکه وقتش را در اینگونه فعالیت های طولانی و نفس گیر تلف بکند باید به این فکر باشد که با بقیه دنیا چگونه می تواند در راستای منافع ایران تعامل کند. غرب را رها کند. به غرب به اندازه خودش باید بها داد. نه اینکه همه تخم مرغ های خودش را بگذارد در سبد مذاکره و تعامل با غربی ها و فکر کند که آنها کدخدای عالمند. به کشورهای دیگر هم بپردازند. مذاکرات را اگر می برد آلماتی و بغداد و یا سایر کشورهای همسایه همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند در خصوص توجه به ۱۵ کشور همسایه و داشتن تعامل گسترده اقتصادی با آن ها. مطمئنا نتیجه آن افزایش تعاملات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما با آن کشورها می شد و این منجر به ارزش افزوده می گشت در تمامی زمینه ها. یک مقدار می بایست بلند اندیشانه تر فکر کرد. چطور سوییسی ها به ما التماس می کردند که مذاکرات را بیاورید ژنو و ما قبول نمی کردیم. ببینید چه ثمره ای این مذاکرات برای اقتصاد سوییس و اتریش داشت؟ اینگونه مطرح شدن و روزها بر روی آنتن رسانه های دنیا بودن تا خودشان را کشوری امن و محلی مناسب برای سرمایه گذاری نشان دهند. وقتی ما با این کار کشورهای همسایه خودمان را مطرح می کنیم مطمئنا باب های گسترده ای برای همکاری فی مابین ایجاد خواهد گشت. ما به آنها شخصیت جهانی می دهیم و این موجب همدلی، وحدت و افزایش همکاری های اقتصادی میان ما و همسایگان خواهد شد.

از اینکه وقت گذاشتند و از توضیحات مبسوط شما بسیار متشکرم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">