گفتم گفتی گفت

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

۸۶ مطلب با موضوع «طنز» ثبت شده است

گفت: معاون اول رئیس‌جمهور گفته است 88 درصد مردم با توافق وین موافق هستند و فقط 4 درصد مخالفند!

گفتم: این آمار دقیق!! را از کجا آورده است؟! یک نظرسنجی نشان می‌دهد 81 درصد مردم از متن توافقنامه باخبر نیستند و بسیاری از 19درصد بقیه هم که متن را خوانده‌اند نسبت به سرانجام آن و حفظ استقلال و امنیت کشور دچار تردید هستند.
گفت: با وضعیتی که توافق دارد معلوم است هر چه تعداد افراد مطلع از آن بیشتر شود بر تعداد مخالفان افزوده خواهد شد و تازه متوجه می‌شوند که 5+1 چه آشی برای ایران پخته است!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی به دادگاه مراجعه کرد و گفت؛ فلانی با مشت به من حمله کرده. قاضی از متهم پرسید، چرا به او حمله کرده‌ای؟ متهم گفت؛ سال گذشته به من گفت اسب آبی! قاضی پرسید، پس چرا یکسال بعد به فکر تلافی افتادی؟ و متهم جواب داد؛ آخه تازه دیشب در برنامه راز بقا، اسب آبی را دیدم و فهمیدم چه ناسزایی به من گفته است!

گفت: در حالی که افکار عمومی نگران توافق وین است و مفاد این توافق از خسارت‌های فاجعه‌بار علیه کشورمان خبر می‌دهد، بعضی‌ها علیه شورای نگهبان شمشیر بسته‌اند!

گفتم: علاوه بر شورای نگهبان، علیه سایر مراکز نظارتی نظام هم خاطره‌گویی می‌کنند!
گفت: اینگونه حرف‌ها از افراد عادی و بی‌خبر از همه جا، دور از انتظار نیست ولی برخی از کسانی که مسئولیت‌های حساسی دارند چرا این روزها آب را گل‌آلود می‌کنند؟!
گفتم: احتمالا می‌خواهند افکار عمومی و ذهن نخبگان و کارشناسان را از عواقب فاجعه‌بار توافق وین منحرف کنند و اذهان را به سوی مسائل دیگر بکشانند.
گفت: ولی بارها ملت را آزموده‌اند و به وضوح می‌دانند مردم هوشیارتر از آن هستند که با این ترفندها فریب بخورند.
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی یک ساعت برای طرف مقابلش از هر دری سخن گفت و بعد یک نفسی کشید و گفت؛ ببخشید زیاد حرف زدم سرتون رو درد آوردم. یارو گفت؛ نه اختیار دارید، شما به فرمایشات خود ادامه بدهید، بنده حواسم جای دیگری است!

گفت: معاون اول رئیس‌جمهور گفته است؛ بانک‌های خارجی می‌توانند در مناطق آزاد با مالکیت صددرصد شعبه باز کنند و در سرزمین اصلی زیر 100 درصد!

گفتم: مگر مناطق آزاد جزو سرزمین اصلی کشورمان نیست؟!
گفت: چه عرض کنم؟! شاید برای حفظ گفتمان «اعتدال»! در سیاست خارجی و جلب اعتماد غیرهسته‌ای دشمنان ایران، قصد دارند مناطق آزاد را بدون جنگ و خونریزی از سرزمین ایران جدا کنند!
گفتم: یعنی معاون اول رئیس‌جمهور نمی‌داند مناطق آزاد بخشی از خاک اصلی کشورمان است؟!
گفت: البته که می‌داند چون منتقد نیست که «بی‌سواد» باشد! احتمالا در تشخیص موضوع دچار اشتباه شده است.
گفتم: چه عرض کنم؟! دبیر دبیرستان در یک گردش علمی، کنار درختی ایستاد و از دانش‌آموزان پرسید؛ اگر این درخت کاج زبان داشت به ما چه توصیه‌ای می‌کرد؟ یکی از دانش‌آموزان گفت؛ اگر زبان داشت به ما می‌گفت من درخت گلابی هستم، نه کاج!

گفت: وزیر جنگ عربستان در جریان اختلاف با کویت بر سر یک چاه نفتی مشترک، این کشور را تهدید کرده و گفته است؛ «کویت را اشغال می‌کنیم»!

گفتم: حرف گنده‌تر از دهانش زده است! تنها هنر آل‌سعود، قتل‌عام زنان و کودکان از هوا و تحت نظر مستقیم آمریکا و اسرائیل است!
گفت: همین جنایات وحشیانه علیه مردم مظلوم یمن که با کمک آمریکا و اسرائیل صورت می‌پذیرد، آل‌سعود را دچار توهم قدرت کرده است!...
گفتم: حتما می‌گویند این خوی جنایتکاری و نفرت‌انگیزی را از اجدادمان ابولهب و ابوجهل و شمر و عمرسعد و یزید و... ارث برده‌ایم.
گفت: چه عرض کنم؟!... 
گفتم: کشیش در ضمن موعظه دانش‌آموزان گفت؛ همه ما از نسل آدم و حوا هستیم و باید مثل اعضای یک خانواده با هم مهربان باشیم. یکی از بچه‌ها گفت؛ ولی پدر مقدس، بابای من می‌گوید که ما از نسل میمون هستیم! و کشیش گفت؛ البته ما در اینجا به مسائل خانوادگی شما کاری نداریم!

گفت: مقامات آمریکایی پشت سرهم رجز می‌خوانند که بعله... گزینه نظامی علیه ایران هنوز روی میز است!
گفتم: در جنگ تحمیلی 8 ساله که ایران در شرایط اقتدار کنونی نبود و همه قدرت‌های بزرگ اعم از آمریکا و اروپا و شوروی سابق و اکثر کشورهای منطقه به میدان آمده بودند هیچ غلطی نتوانستند بکنند.
گفت: اصلا باید پرسید که اگر کاری از دستتان برمی‌آمد چرا تاکنون دست به کار نشده‌اید؟ یعنی اهل جنگ و خونریزی نیستید؟ و یا از قتل‌عام زن و مرد و کودک امتناع می‌ورزید؟! و یا...
گفتم: حرف مفت می‌زنند. یارو دورخیز کرد و پرید که سوار اسب شود، ولی از آن طرف افتاد و روی زمین پهن شد و برای اینکه آبرویش را حفظ کند بلند گفت جوانی کجایی که یادت به خیر؟ و بعد وقتی دید کسی آن نزدیک‌ها نیست یواشکی با خودش گفت؛ خودمونیم، جوان هم که بودیم هیچ غلطی از دستمان برنمی‌آمد!

گفت: مگر نمایندگان مجلس همین دو سه هفته پیش از مرخصی برنگشته بودند؟ چی شد که دوباره از دیروز به مرخصی رفته و مجلس را تعطیل کرده‌اند؟
گفتم: شاید دیده‌اند کار چندانی ندارند و تصمیم گرفته‌اند از اوقات فراغت خود لذت ببرند!
گفت: ولی این روزها که موضوع بررسی توافق وین مطرح است، کشور در شرایط بسیار حساس و تعیین‌کننده‌ای قرار دارد و نمایندگان بایستی همه کارهای دیگر را تعطیل می‌کردند و به این موضوع می‌پرداختند، نه این که مجلس را تعطیل کنند!
گفتم: یک نگهبان، همه روزه در مقابل یک مرکز حساس نگهبانی می‌دهد تا اگر احیانا یک روز خطری در پیش بود از آن جلوگیری کند نه این که دقیقا همان وقتی که مسئله مهم و خطیری پیش می‌آید، پست نگهبانی خود را ترک کند!
گفت: چه عرض کنم؟! به جای اینکه دیگران را به کار و تلاش در این شرایط حساس دعوت کنند، خودشان به مرخصی رفته‌اند؟!
گفتم: خانمی در سینما به همسرش گفت؛ متوجه هستی که این آقای بغل‌دستی شما، حسابی به خواب رفته است؟ همسرش با عصبانیت گفت؛ خوابیده که خوابیده! به من چه؟ چرا منو بیدار می‌کنی؟!

گفت: روزنامه صهیونیستی هاآرتص فاش کرد که نتانیاهو از توافق وین بسیار خوشحال و خشنود است.
گفتم: جان کری وزیرخارجه آمریکا و وندی شرمن معاون وی با صراحت اعلام کرده‌اند که در تدوین توافق وین با مقامات رژیم صهیونیستی در تماس و مشورت کامل بوده‌اند، بنابراین دلیلی ندارد که صهیونیست‌ها از توافق ناراضی باشند.
گفت: پس چرا بعضی وقت‌ها همین نتانیاهو جیلیز و ویلیز می‌کند و می‌گوید از توافق دل‌خوشی ندارد!
گفتم: چه عرض کنم؟! به گرگ گفتند قرار است تو را چوپان کنیم و گرگ به جای خوشحالی شروع به گریه کرد. پرسیدند باید خوشحال‌ باشی چون می‌توانی همه گوسفندها را بخوری! و گرگ در حالی که اشکش را پاک می‌کرد گفت؛ آخه می‌ترسم دروغ گفته باشید!

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای با ذوق‌زدگی از ورود «مک دونالد» به ایران خبر داده و نوشته‌اند بعد از توافق ژنو مردم ایران هم می‌توانند از سیب‌زمینی سرخ کرده، ماهی سوخاری و همبرگرهای مخصوص «مک دونالد» لذت ببرند!
گفتم: شکموهای ندید بدید! یعنی 12 سال چالش هسته‌ای و آن همه هزینه و تحریم را تحمل کرده‌ایم تا راه «مک دونالد» آمریکایی به ایران باز شود؟!
گفت: یکی از این روزنامه‌های زنجیره‌ای نوشته است، در تبلیغ مک دونالد احتیاط کنید! چون اگر راه‌اندازی آن در ایران با مشکل روبرو شود، مردم دچار سرخوردگی! می‌شوند!
گفتم: یعنی آنهمه امتیازات که داده‌ایم و 150 میلیارد دلار دارایی ایران که بلوکه شده است و... نگران‌کننده نیست ولی محرومیت احتمالی از سیب‌زمینی سرخ کرده مک دونالد در مردم ایجاد سرخوردگی می‌کند؟!
گفت: منظور آنها از «مردم» همان یک مشت اطرافیان خودشان است که کشته و مرده هر چیزی هستند که از آنطرف آب آمده باشد به شرط اینکه مربوط به علم و صنعت و اینجور چیزها نباشد! 
گفتم: چه عرض کنم؟! از یک ندید بدید پرسیدند اگر همه دنیا را به تو بدهند چه می‌کنی؟ گفت؛ می‌فروشم میرم خارج!

گفت: معاون صدراعظم آلمان و وزیر اقتصاد و انرژی این کشور با کلی اهن و تولوپ و در رأس یک هیئت بلندپایه وارد تهران شد.



گفتم: تا حالا که آلمان برای اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران یقه‌چاک می‌داد، حالا چی شده که احساس خاله خواهرزادگی می‌کند؟!
گفت: مردحسابی کجای کاری؟ حالا هم با کلی افاده آمده و قبل از سفر از موضع بالا گفته است تا ایران اسرائیل را به رسمیت نشناسد، رابطه تجاری گسترده برقرار نخواهیم کرد!
گفتم: غلط زیادی کرده! اصلا دولت چرا به این جرثومه‌های فساد اجازه ورود به ایران را داده است؟!
گفت: مثل این که دنیا وارونه شده؟ به جای حفظ حرمت مردم ایران به دشمنان مردم احترام می‌گذارند؟ به جای مقابله با عوامل تحریم‌های ظالمانه، برای آنها فرش قرمز پهن می‌کنند! به جای ممنوع کردن تجارت با تحریم‌کنندگان، بازار کشور را در اختیارشان می‌گذارند و... پس آنهمه وعده و وعید انتخاباتی چه شد؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! طرف که لیوان را وارونه به دست گرفته بود دستی روی آن کشید و با تعجب می‌گفت؛ اینکه سر ندارد و دستی هم به ته لیوان کشید و گفت: ای بابا! تهش هم که سوراخ است!

گفت: «وندی شرمن» گفته است ما در مذاکرات هسته‌ای چیزی بیشتر از آنچه در فکت‌شیت خودمان درباره «توافق لوزان» آمده است، نمی‌خواهیم!
گفتم: یعنی به چیزی کمتر از برچیدن صنعت هسته‌ای کشورمان رضایت نمی‌دهند؟!
گفت: «آلن ایر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفته است توافق لوزان «تک اسب» ماست و آن را رها نمی‌کنیم!
گفتم: حالا معلوم می‌شود «توافق لوزان» تا چه اندازه‌ برای آمریکا اهمیت دارد که حاضر نیست کمترین خدشه‌ای بر آن وارد شود.
گفت: اگر قرار است مطابق توافق لوزان، صنعت هسته‌ای کشورمان را دو دستی تحویل آمریکا بدهیم دیگر ادامه مذاکره برای رسیدن به توافق نهایی! چه معنایی دارد؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! اوایل انقلاب، شخصی را به جرم عرق‌خوری دستگیر کرده بودند. یارو از افسر نگهبان پرسید؛ مرا برای چی آورده‌اید اینجا؟ افسر گفت؛ برای عرق‌خوری، و یارو گفت؛ پس چرا نمی‌آورید بخوریم؟!

گفت: مدتی است که برخی از دولتمردان و مشاوران آقای رئیس‌جمهور توصیه می‌کنند باید یاد بگیریم که «چگونه با دنیا تعامل کنیم»!
گفتم: با دنیا که همیشه تعامل داشته‌ایم، فقط چند قدرت زورگو به جای تعامل در پی سلطه بر کشورمان هستند که چون ما زیر بار زور نمی‌رویم با ما درگیر هستند.
گفت: منظورشان این است که باید در سیاست خارجی به گونه‌ای عمل کنیم که، شخصیت و جایگاه مردم ایران در جهان روز به روز از اهمیت و ارزش بیشتری  برخوردار شود.
گفتم: مثلا؛ آمریکایی‌ها جرأت نکنند به نماینده ایران برای سازمان ملل ویزا ندهند و جرأت نکنند بگویند فریبکاری در دی.ان.ای ایرانیان است! و...
گفت: این جسارت‌ها و نمونه‌های مشابه دیگر را که در دولت یازدهم علیه مردم کشورمان روا داشته‌اند! پس آقایان چه می‌گویند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! سرگروهبان در میدان تیر، تفنگ سربازی که تیرهایش به خطا می‌رفت را گرفت و گفت؛ حالا نگاه کن تا تیراندازی را یاد بگیری! و چند تا تیر شلیک کرد ولی هیچکدام به هدف نخورد، تفنگ را به سرباز داد و گفت؛ دیدی؟... تو اینطوری تیراندازی می‌کردی!

گفت: چه خبر؟!
گفتم: وزیرخارجه آمریکا گفته است باید اطمینان پیدا کنیم که ایران به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست.
گفت: یعنی بعد از 12 سال بازرسی‌های گسترده و فراتر از پروتکل و نصب دوربین در مراکز هسته‌ای کشورمان و... هنوز هم اطمینان پیدا نکرده‌اند؟!
گفتم: مشکل آنها برنامه هسته‌ای ایران نیست، آنها از اقتدار ایران و گسترش انقلاب اسلامی وحشت دارند.
گفت: خبرگزاری آسوشیتدپرس از قول یک مفسر آمریکایی نوشته است؛ چطور انتظار داریم با وجود دشمنی‌ها و اقداماتی که علیه ایران کرده‌ایم، ایرانی‌ها به ما اعتماد کنند ولی ما بعد از آنهمه بازرسی به ایران اعتماد نکنیم.
گفتم: چه عرض کنم؟! ماجرای این اعتماد کردن‌ها شبیه ماجرای بانک‌ها شده... که مردم به بانک اعتماد می‌کنند و پولهایشان را نزد آنها امانت می‌گذارند، اما بانک‌ها حتی خودکار روی پیشخوان را هم با زنجیر می‌بندند که مبادا...!

گفت: یک سناتور آمریکایی گفته است؛ عربستان باید قبل از حمله به یمن، توان نظامی خود را ارزیابی می‌کرد تا امروز به بن‌بست نرسد.
گفتم: تصور می‌کرد پاکستان و مصر و اردن با اعزام نیروی زمینی خود به کمکش می‌آیند ولی نیامدند.
گفت: نیروی زمینی عربستان هم که تاکنون در هیچ جنگی شرکت نکرده و چندبار هم که با نیروهای انصارالله یمن روبرو شده پا به فرار گذاشته است.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو یک سگ چلاق داشت. پرسیدند اگر کسی حمله کرد از این سگ چلاق چه کاری ساخته است؟! گفت؛ می‌گذارمش توی فرقون و طرف را دنبال می‌کنم!

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت مدعی اصلاحات در یک اقدام هماهنگ، تیتر زدند و خبر دادند که چه نشسته‌اید! یک دکل نفتی گم شده است!
گفتم: به قول رستم قاسمی، دکل که خودکار و مداد نیست که گم شود؟! دکل نفتی کلی تأسیسات و حداقل 50 خدمه دارد.
گفت: یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای نوشته بود که بعله! این دکل را برده‌اند به خلیج مکزیک!
گفتم: ولی این دکل اصلاً وارد ایران نشده و خریدار که یک پیمانکار بوده بخشی از قسط را نداده و دکل به ایران منتقل نشده بود. تازه ماجرا مربوط به همین مدعیان اصلاحات است.
گفت: مثل اینکه این جماعت مدعی اصلاحات اصلاً نمی‌دانند دکل چیست؟ و چه اندازه‌ای دارد؟ و همین که از اتاق فرمان به آنها دستور می‌دهند شروع به نوشتن می‌کنند و...
گفتم: چه عرض کنم؟! پیرزنی که بعد از خرید خسته شده بود وارد موزه «لوور» در پاریس شد و روی یک صندلی نشست. مدیر موزه به او گفت؛ مادر جان! این صندلی متعلق به ناپلئون است و پیرزن که اصلاً تا آن وقت اسم ناپلئون را هم نشنیده بود جواب داد؛ خب! ننه جان! اگر اومد بلند میشم اون بشینه!

گفت: عبدالله نوری وزیرکشور دولت اصلاحات گفته است دولت روحانی را باید به چشم یک کاتالیزور نگاه کنیم!
گفتم: یکی دیگر از همین مدعیان اصلاحات هم گفته بود، دولت روحانی رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان است!
گفت: این عده از مدعیان اصلاحات که برخی از آنها در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 هم حضور داشته‌اند، معتقدند باید از دولت روحانی به عنوان یک واسطه برای حضور دوباره در عرصه سیاسی کشور استفاده کنیم و بعد ...
گفتم: و بعد مثل دزدی که از نردبان برای بالا رفتن از دیوار خانه مردم استفاده می‌کند، بعد از پایان کار، نردبان را بشکند.
گفت: تصور می‌کنند با این اقدامات می‌توانند ننگ حضورشان در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 را پاک کنند.
گفتم: چه عرض کنم؟! استاد دانشکده پزشکی از دانشجویی پرسید؛ برای بیهوشی یک بیمار چه مقدار کلروفرم لازم است؟ دانشجو که سواد درست و حسابی نداشت گفت؛ 25 سی‌سی و بعد متوجه شد که اشتباه بزرگی مرتکب شده گفت؛ ببخشید، الان می‌گویم، و استاد گفت؛ دیگر کار از کار گذشته و مریض شما مرده و هفت کفن هم پوسانده است!

گفت: در خبرها آمده است که آل سعود برای عقب‌نشینی آبرومندانه! از جنگ یمن، دنبال واسطه و میانجی می‌گردد.
گفتم: حالا که غیر از قتل عام کودکان هیچ غلطی از دستشان برنیامده و دارند ضرب شست انصارالله را می‌چشند، به فکر میانجی برای عقب‌نشینی افتاده‌اند؟
گفت: آل سعود از اول هم می‌دانست که خودش هیچ عددی نیست و غیر از کودک‌کشی هنری ندارد ولی امیدوار بود دیگران به کمکش بیایند که آنها هم ترسیدند و نیامدند و باعث شدند فرزندان ابوجهل و ابولهب به این حال و روز بیفتند.
گفتم: حال و روزشون شبیه مارمولک شده که بعد از هر چند قدم که برمی‌دارد، می‌ایستد و به عقب نگاه می‌کند و دوباره راه می‌افتد و باز هم می‌ایستد و... انگار متوجه شده که چیز مهمی را جا گذاشته و رفتنش فایده ندارد!

گفت: مگر برخی از مدعیان اصلاحات که خودشان را در اطراف رئیس‌جمهور جا داده‌اند، ادعا نمی‌کردند که همه مسائل اقتصادی را ظرف چند ماه حل می‌کنند؟
گفتم: اصلا با همین شعارها خود را به دولت تحمیل کردند.
گفت: ولی تا حالا که کاری از پیش نبرده‌اند و برای نابلدی‌های خود هم هیچ پاسخی ندارند.
گفتم: چه عرض کنم؟!... شخصی از یک نفر که خودش را اندیشمند جا زده بود پرسید؛ چرا با وجود منابع سرشار و ظرفیت‌های فراوان داخلی، چشممان به خارج باشد؟... طرف قوطی کبریتش را از جیب درآورد، سه تا چوب کبریت برداشت ولی خیلی زود، دو تای آن را درون قوطی گذاشت و چوب کبریت سوم را شکست و با نوک تیز آن دندانش را پاک کرد و گفت؛ ... نمی‌دانم!

گفت: رئیس مجمع تشخیص مصلحت گفته است «تحریم‌ها پدر مردم را درآورده است».
گفتم: ایشان باید به وطن‌فروشانی اعتراض کند که به وزارت خزانه‌داری آمریکا توصیه می‌کردند برای حمایت از فتنه سبز تحریم‌ها را افزایش بدهند!
گفت: ایشان اعتراض کرده که چرا بعضی‌ها می‌گویند «تحریم‌ها به نفع ما بوده است».
گفتم: حضرت امام(ره) می‌فرمودند «تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی تحفه الهی بود که ما از آن غافل بودیم».
گفت: ایشان در همین جلسه گفته است: «تمدنی که امام می‌خواستند با این انقلاب ایجاد کنند الان دچار انحراف شده است»!
گفتم: امام(ره) می‌فرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، بعضی‌ها می‌گویند؛ «حضرت امام(ره) موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود»! امام می‌فرمودند اسرائیل باید از صحنه گیتی محو شود، بعضی‌ها می‌گویند «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» امام می‌فرمودند یک موی کوخ‌نشین‌ها به همه کاخ‌نشینان شرف دارد»، بعضی‌ها دنبال مانور تجمل هستند! و...
گفت: پس این چه تصویری است که ایشان از خط امام(ره) ارائه می‌دهند؟! 
گفتم: چه عرض کنم؟! معروف است که «عکس»، برعکس است!

(جالب اینجاست که طبق گزارش دستگاههای اطلاعات طرح تحریم فلج کننده توسط پسر آقای هاشمی به کشورهای غربی پیشنهاد شده بود و الان خودشون توی تله ای که برای دولت قبل درست کرده بودند گیر افتادن..)

گفت: آمریکایی‌ها باز هم دبه درآورده‌اند و می‌گویند ایران فقط می‌تواند غنی‌سازی اورانیوم را در مقیاس 2 درصد انجام بدهد!
گفتم: قبلا که در توافق لوزان تا زیر 5 درصد موافقت کرده بودند!
گفت: درباره فردو هم گفته‌اند فقط سیصد و چند سانتریفیوژ می‌تواند باقی بماند و آنهم به هیچوجه برای غنی‌سازی اورانیوم استفاده نشود.
گفتم: اما در توافق لوزان که با هزار سانتریفیوژ در فردو موافقت کرده‌ بودند!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو سوار تاکسی شده بود، هنگام پیاده شدن از راننده پرسید چقدر میشه؟ راننده گفت؛ پانصد تومان. یارو با تعجب پرسید؛ دویست تومان؟ چه خبرته؟! فوقش میشه 100تومان و بعد یک اسکناس ده تومانی که گوشه هم نداشت به راننده داد و گفت؛ باقیش هم مال خودت!